💦✨
سجدههای بیصدا✨💦
قسم میخورد که حالش خوب است، اما قلبش در حال
گریه، استغفار میکرد...
میترسید بار سنگین دردهایش دیگران را خسته کند،
پس سکوت
را ترجیح داد، با وجود طوفانهایی که
روحش را درهم میشکستند.
لبخند میزد، اما لبخندش دردهایی
ناگفتنی را پنهان میکرد.
و وقتی
شب فرا میرسید، با
خشوع به درگاه خدا
سجده میکرد،
با دلی
شکسته دعا میکرد که
ترسهایش را به آرامش،
و
غمهایش را به شادیای
بیپایان بدل کند.
او
اینگونه بود؛
بدنی که روزها
درد را پنهان میکرد،
و روحی که
شبها آن را به
آسمان میسپرد.
@TOBEH_NASOOH_1