آموزشکده توانا


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


کانال رسمی «توانا؛ آموزشکده جامعه مدنی»
عكس،خبر و فيلم‌هاى خود را براى ما بفرستيد:
تلگرام:
t.me/Tavaana_Admin
📧 : info@tavaana.org
📧 : to@tavaana.org

tavaana.org
instagram.com/tavaana
twitter.com/Tavaana
facebook.com/tavaana
youtube.com/Tavaana2010

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


گلرخ ایرایی از زندان اوین:
حالِ خوبِ ما نقطه‌ی مرگِ ستمگر است

نامه‌ی گلرخ ایرایی روایت‌هایی از رنج، مقاومت و امید در سخت‌ترین شرایط زندان است. او تجربه‌های شخصی و مشاهدات خود را از زندان‌های مختلف ایران بازگو می‌کند و به قصه‌های هم‌بندی‌هایش که محکوم به اعدام بودند، می‌پردازد. برخی بخش‌های نامه به شکل عینی در ادامه آورده شده است:

"رنج زندان نه دیوارهاست و نه بیهودگی مدامی‌ست که رهایت نمی‌کند. دستان بسته‌ات است آن‌گاه که با فوجی از مأموران می‌رود و پشت درهایی که یک به یک قفل می‌شوند جا می‌مانی، با صدایت که گم می‌شود در هیاهوی بی‌حوصلگی‌های شبی دیگر که آخرین شب زندگی‌اش است. آخرین شب زندگی او که کمی آن‌سوتر در سلولی ایستاده یا نشسته، اذان صبح را انتظار می‌کشد و طلوع آفتاب را که غروب بودنش خواهد شد."

او از لحظاتی می‌گوید که با رفتن هم‌بندی‌ها به سوی مرگ، بند زنان خلأیی عمیق تجربه می‌کرد:

"دو هفته بعد از ورودم به زندان قرچک در سال ۱۳۹۸، «فاطمه قزل» و «نرگس طباطبایی» را هم‌زمان برای اجرای حکم مرگ از بند خارج کردند و به سلول انفرادی بردند... نرگس را می‌بردند، اشک می‌ریخت و به بچه‌ها دل‌داری می‌داد. می‌گفت شرایط را پذیرفته و از چیزی نمی‌ترسد. می‌گفت بعد از رفتنش گریه نکنند و شاد باشند و مثل روزهای دیگر عصرها رادیو آوا گوش کنند."

او همچنین از لحظات مقاومت و شادی در بند می‌نویسد، زمانی که با وجود تهدید مأموران، شادی را به زندان برمی‌گرداندند:

"رقصیدن در زندان قرچک ممنوع بود... اما فضا را شکسته بودیم و بچه‌ها از دستور مأموران سرپیچی می‌کردند. قزل و نرگس رفته بودند اما لحظات شادی که کنارمان بودند تا مدت‌ها مرور می‌شد. حتی کمی بعد یکی از بچه‌ها رقص قزل را هم‌زمان با آهنگ مورد علاقه‌اش تقلید می‌کرد. برخی اشک می‌ریختند و برخی می‌خواستند ادامه بدهد."

یکی از تأثیرگذارترین روایت‌های او مربوط به معصومه زارعی است، زنی که در روزهای آخر زندگی‌اش نیز روحیه‌اش را از دست نداد:

"معصومه زارعی... با شوری وصف‌ناشدنی بچه‌ها را که پنهانی اشک می‌ریختند از تخت‌ها بیرون کشید. چند دقیقه بعد همه وسط اتاق بودند. برخی با اشک و برخی هم برای دقایقی همه چیز را فراموش کرده بودند... غروبِ چند روز بعد معصومه را از بند خارج کردند... در برابر چشمان دخترش به دار آویخته شد. صدای نعره‌های دختر نوجوان معصومه را از پشت دیوارها می‌شنیدیم که می‌خواست مادرش را از طناب جدا کند."

در پایان، گلرخ پیام مقاومت و امید را برجسته می‌کند:

"حالِ خوبِ ما نقطه‌ی مرگِ ستمگر است... در اوج سختی‌ها و در فضایی که مدام رنج و اندوه بر سر آوار می‌شود، می‌توان وجه مثبتِ داشته‌ها را دید و آن را به همبستگیِ بیشتر، تمرینِ مقاومت و رمز ایستادگی بدل کرد."

#گلرخ_ایرایی #بیانیه #بند_زنان_زندان_اوین #رقص #مقاومت_زندگیست #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


آسمان ایران خون شد

۱۸ دی‌ماه ۱۳۹۸، مصادف با هشتم ژانویه ۲۰۲۰، ساعت ۶:۱۲ بامداد
هواپیمای مسافربری اوکراینی با ۱۷۶ مسافر، اندکی پس از برخاستن از زمین هدف شلیک پدافند هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت و همه سرنشینان هواپیما به قتل رسیدند.

مسئولین جمهوری اسلامی با وقاحت تمام علت سقوط را نقص فنی اعلام کردند و حتی تصاویری از باقی‌مانده موشک را که منتشر شده بود تکذیب کردند. سخنگوی دولت «سقوط به دلیل اثابت موشک سپاه» را دروغ محض خواند و آنرا عملیات روانی دولت آمریکا دانست.
متخصصان هوا فضای جمهوری اسلامی احتمال شلیک موشک را شایعه، دروغ و شیادی آمریکا و سناریوی دروغین ضد انقلاب برای به‌حاشیه‌راندن حمله موشکی سپاه به پادگان عین‌الاسد معرفي کردند.
بالاخره پس از سه روز دروغ، تکذیب و انکار، جمهوری اسلامی شلیک موشک را تایید کرد اما آن را «خطای انسانی» نامید.

از وقاحت مقامات وقت جمهوری اسلامی همین بس که محمدجواد ظریف گفته بود «اگر واقعا موشک خورده است بگویید ببینیم ما چطور می‌توانیم آن را علاج کنیم.»

#دادخواهی
#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech


جلیل خیرخواه توسط نیروهای امنیتی شهرستان شفت بازداشت و روانه زندان لاکان رشت شد

طبق گزارش دریافتی، آقای جلیل خیرخواه، شهروند اهل شهرستان شفت در منزلش بازداشت و به زندان. لاکان رشت منتقل شد.
این سومین بار است که آقای خیرخواه بازداشت می‌شود. او که مغازه میوه فروشی دارد، پیش از این دو بار دیگر هم بازداشت شده بود، یک بار در مراسم چهلم جاویدنام بهنام لایق‌پور، یک بار هم حدودا یک سال پیش و با وثیقه آزاد شده بود.

به گفته یک منبع مطلع، اتهام انتسابی به آقای خیرخواه تبلیغ علیه نظام در فضای مجازی بوده است.

#جلیل_خیرخواه #شفت #زندان_لاکان_رشت
#یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


هر لحظه دوام حکومت جهل و ستم منجر به تداوم قتل و آزار هم‌وطنان‌مان می‌شود.
سپهر روشنی، گروهبان یکم، بوده و از نیرو‌های هنگ مرزی مریوان در استان کردستان. او حین انجام مأموریت گشت‌زنی در مناطق مرزی استان کردستان یخ زد.
سپهر جان خود را از دست داد به دلیل بی‌عرضگی حکومت جمهوری اسلامی در تامین امنیت سربازان؛ اما جمهوری اسلامی در واکنش به مرگ که «قتل» او می‌نویسد: «به فیض شهادت نائل آمد.»

این جنایتی ست در حق ایران و ایرانی و نه فیض.

دلیل شما برای گفتن نه به جمهوری اسلامی چیست؟


#یاری_مدنی_توانا
#نه_به_جمهوری_اسلامی
@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی - قسمت سوم

پس از جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی حکومت‌های دست‌نشانده‌ای را در اروپای مرکزی و شرقی، از جمله لهستان، مستقر کرد که به «پرده آهنین» معروف شدند. در لهستان، حکومت کمونیستی با سرکوب مخالفان و نقض حقوق اولیه انسانی، زمینهٔ نارضایتی عمومی را فراهم آورد.

انتخاب کارول جوزف وویتیلا به عنوان پاپ ژان پل دوم در سال ۱۹۷۸، نقطهٔ عطفی در جنبش آزادی‌خواهی لهستان بود. او معتقد بود که کاتولیسیزم و وجدان فردی در تضاد با سرکوب آزادی‌های مذهبی، اقتصادی و سیاسی کمونیسم قرار دارند و مسیحیت را بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگ لهستان می‌دانست. سخنان و سفرهای او به لهستان، الهام‌بخش مردم برای پیگیری آزادی‌های مدنی و مذهبی بود.

در آگوست ۱۹۸۰، اعتصاب کارگران کشتی‌سازی گدانسک به رهبری لخ والسا منجر به تشکیل جنبش همبستگی شد؛ نخستین اتحادیهٔ مستقل کارگری در پشت پرده آهنین. این جنبش نه تنها به مسائل صنفی، بلکه به حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی نیز توجه داشت و مفهوم «جمهوری خودگردان» را برای توسعهٔ نهادهای دموکراتیک مطرح کرد.

جنبش جایگزین نارنجی، به رهبری والدمار فیدریخ معروف به «ماژور»، با استفاده از هنر و طنز، به مبارزه با رژیم کمونیستی پرداخت. آن‌ها با نقاشی تصاویر کوتوله‌ها بر روی دیوارهایی که شعارهای ضدکمونیستی پاک شده بود، رژیم را به سخره می‌گرفتند و فضای سرکوب را تضعیف می‌کردند.

همکاری و هم‌افزایی این سه عامل—پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی—نقش مهمی در تضعیف و نهایتاً سقوط رژیم کمونیستی لهستان در سال ۱۹۸۹ داشت. رهبری معنوی پاپ، فعالیت‌های صنفی و سیاسی همبستگی و خلاقیت هنری جایگزین نارنجی، همگی در ایجاد فضایی برای تغییرات دموکراتیک مؤثر بودند.


https://youtu.be/vbDja615afM?feature=shared

نوشتاری:
https://tavaana.org/pope-john-paul-orange-poland/

لینک قسمت اول:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/88831

لینک قسمت دوم:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/88833

#لهستان #انقلاب_نارنجی #لخ_والسا #کموتیسم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
رقص، زبان مقاومت است...
رقص در شرایط تنگنا هم اعلام وجود است و هم ناقل این پیام که هنوز به رغم همه مصائب زنده‌ام.
رقص هم می‌تواند یک واکنش طبیعی به فشار محیط باشد،
و هم می‌تواند بک کنش هدفمند در راستای به چالش کشیدن نظم ظالمانه.
همچنان که در دوران کرونا رقص پزشکان و پرستاران، برای حفظ ایستادگی و تداوم زندگی در برابر ویروس مرگ بود.

متن و ویدیو از سامی فردی
samy_fardi

#رقص_زبان_مقاومت
#زن_زندگی_آزادی
#نرگس_محمدی
#مهسا_امینی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech


علیه فراموشی

زمانی که هواپیمای اوکراینی توسط سپاه پاسداران، «به عمد» ساقط شد و آن همه انسان بی‌گناه به قتل رسیدند، در حالی که بسیاری از مردم ماتم‌زده و مبهوت به دنبال علت حادثه بودند، با این صحنه شنیع از سوی حکومت مواجه شدند که در آن پرچم یااباالفضل را مقابل دوربین گرفتند و ادعا کردند که با وجود نابودی همه اجزای هواپیما و کشته‌شدن مسافران، این پرچم آسیب ندیده است!

این لودگی به نام مذهب در صحنه جنایت را فراموش نمی‌کنیم.

به امید دادخواهی برای همه عزیزانی که توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیده‌اند.

#دادخواهی
#هواپیمای_اوکراینی
#یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
فرید آراسته به ایران رفته بود تا با نامزدش مارال ازدواج کند و جشن ازدواج آنها تنها ۳ روز قبل از جنایت هجدهم دی ماه برگزار شده بود.

«فرید رفیق دانشگاهم بود. ۸۸ با هم تعلیق شدیم. بعد شد دوست صمیمیم. با مارال، دوست دوران کودکیم آشنا شد. من اومدم فرانسه، اون برای دکتری رفت کانادا. بینمون فاصله افتاد. پریروز با مارال عروسی کردند. تو عروسی به مامانم گفت: "افسوس سال‌هایی رو می‌خورم که کنار هم نبودیم." تو هواپیما بود.»
این توییت دردناک را کاربری به نام «آوند» نوشته است درباره «فرید آراسته»، یکی از مسافران پرواز پی‌اس۷۵۲ خط هوایی اوکراین که از تهران عازم کانادا بود و صبح ۱۸ دی‌ ۱۳۹۸ با شلیک موشک سپاه پاسداران ساقط شد. ۱۷۶ مسافر و خدمه این هواپیما در این فاجعه جان خود را از دست دادند.
فرید آراسته، اهل ارومیه و بزرگ شده تهران بود. کارشناسی ارشد خود را در رشته «فيزيولوژی پس از برداشت» از «دانشگاه تهران» گرفته و دانشجوی دکترا در «دانشگاه کارلتون»(Carleton) کانادا بود.
آوند از دوستان دوره‌ی کارشناسی‌اش می‌نویسد: «برای فرید عدالت مهم بود، انسانیت مهم بود. مرگ یکی از دانشجوها بر اثر نشت گاز در خوابگاه، آنقدر متأثرش کرد که تمام خوابگاه‌های شهر را برای گرفتن امضا از دانشجوها، برای بهبود وضعیت خوابگاه‌ها گشت. چیزی که بعدها باعث تعلیقش از دانشگاه ارومیه شد.»

مارال گرگین پور (همسر) می‌گوید، آگوست ۲۰۱۹ تهران را برای شروع زندگی رویایی‌اش ترک کرد. به فاصله‌ی چند هفته فهمیدم همزمان دکترای رشته‌ی علوم باغبانی در دانشگاه تهران هم قبول شده. وقتی به شوخی بهش گفتم بیا همینجا دکتری رو بخوان گفت «من برای این رشته برنامه‌ها دارم، این رویای من بوده که دارم زندگی می‌کنم» چند ماه دور از هم را با همه‌ی مصیبت‌های قطعی اینترنت و دلتنگی گذراندیم. دلتنگی آنقدر زیاد بود که طاقتش طاق شد و در بازگشت عجله کرد. ۵ دی رسید و ما بعد از ۴ ماه و نیم دوباره همدیگر را در آغوش کشیدیم. دیگر برای امضا کردن پای عاشقیمان هیچ شک و تردیدی نداشتیم. دوری آنقدر سخت بود که هرکاری برای دوباره باهم بودنمان بکنیم. این کار ساده ترینش بود. بالاخره روزی که کلی برایش برنامه داشتیم رسید و ۱۵ دی شروع خوشبختی‌مان را باهم جشن گرفتیم. هر کسی که فرید را شب عروسی دید از لبخندش حرف می‌زد. چشمای فرید پر از زندگی بود و دستانش کلیدی برای تحقق هر آرزویی. عاشق فرید شدن کار سختی نبود. فرید خود زندگی بود که خیلی زود از من گرفتندش…


#فرید_آراسته
#هواپیمای_اوکراینی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی - قسمت دوم

پس از جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی حکومت‌های دست‌نشانده‌ای را در اروپای مرکزی و شرقی، از جمله لهستان، مستقر کرد که به «پرده آهنین» معروف شدند. در لهستان، حکومت کمونیستی با سرکوب مخالفان و نقض حقوق اولیه انسانی، زمینهٔ نارضایتی عمومی را فراهم آورد.

انتخاب کارول جوزف وویتیلا به عنوان پاپ ژان پل دوم در سال ۱۹۷۸، نقطهٔ عطفی در جنبش آزادی‌خواهی لهستان بود. او معتقد بود که کاتولیسیزم و وجدان فردی در تضاد با سرکوب آزادی‌های مذهبی، اقتصادی و سیاسی کمونیسم قرار دارند و مسیحیت را بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگ لهستان می‌دانست. سخنان و سفرهای او به لهستان، الهام‌بخش مردم برای پیگیری آزادی‌های مدنی و مذهبی بود.

در آگوست ۱۹۸۰، اعتصاب کارگران کشتی‌سازی گدانسک به رهبری لخ والسا منجر به تشکیل جنبش همبستگی شد؛ نخستین اتحادیهٔ مستقل کارگری در پشت پرده آهنین. این جنبش نه تنها به مسائل صنفی، بلکه به حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی نیز توجه داشت و مفهوم «جمهوری خودگردان» را برای توسعهٔ نهادهای دموکراتیک مطرح کرد.

جنبش جایگزین نارنجی، به رهبری والدمار فیدریخ معروف به «ماژور»، با استفاده از هنر و طنز، به مبارزه با رژیم کمونیستی پرداخت. آن‌ها با نقاشی تصاویر کوتوله‌ها بر روی دیوارهایی که شعارهای ضدکمونیستی پاک شده بود، رژیم را به سخره می‌گرفتند و فضای سرکوب را تضعیف می‌کردند.

همکاری و هم‌افزایی این سه عامل—پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی—نقش مهمی در تضعیف و نهایتاً سقوط رژیم کمونیستی لهستان در سال ۱۹۸۹ داشت. رهبری معنوی پاپ، فعالیت‌های صنفی و سیاسی همبستگی و خلاقیت هنری جایگزین نارنجی، همگی در ایجاد فضایی برای تغییرات دموکراتیک مؤثر بودند.


https://youtu.be/ERx5QjoTnc0?feature=shared

نوشتاری:
https://tavaana.org/pope-john-paul-orange-poland/


لینک قسمت اول:
https://t.me/Tavaana_TavaanaTech/88831

#لهستان #انقلاب_نارنجی #لخ_والسا #کموتیسم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


مهناز طراح: ما در زندان با هر گرایش و تفکری در مناسبت‌های مختلف با هم می‌‌رقصیم

مهناز طراح، فعال سیاسی پادشاهی‌خواه (مشروطه) محبوس در بند زنان زندان اوین، با نوشتن نامه‌ای در واکنش به برخی از انتقادها به ویدیویی از رقص شماری از زنان این زندان، نوشته است: «ما را قضاوت می‌کنید و نمی‌دانید پیش از شما توسط قضات جمهوری اسلامی همین طور ناعادلانه قضاوت شده‌ایم.»

این زندانی سیاسی در ادامه نامه خود با اشاره به دشواری‌های زندان و رنجی که بر زنان محبوس در زندان اوین تحمیل می‌شود، نوشته است «ما می‌رقصیم، ما در زندان می‌خوانیم و می‌رقصیم ولی در همان زندان که شما هتل می‌خوانید دلتنگی عزیزانمان را تاب می‌آوریم، بیمار از بیمار پرستاری می‌کند و برای یک اعزام درمانی، و نه حتی مرخصی درمانی، باید ماه‌ها دوندگی کنیم.»

متن کامل نامه مهناز طراح به شرح زیر است:

«ما را قضاوت می‌کنید و نمی‌دانید پیش از شما توسط قضات جمهوری اسلامی همین طور ناعادلانه قضاوت شده‌ایم. ما می‌رقصیم، ما در زندان می‌خوانیم و می‌رقصیم، ولی در همان زندان که شما هتل می‌خوانید دلتنگی عزیزانمان را تاب می‌آوریم، بیمار از بیمار پرستاری می‌کند و برای یک اعزام درمانی، و نه حتی مرخصی درمانی، باید ماه‌ها دوندگی کنیم.

ما تنها زندانیانی هستیم که مشمول هیچکدام از مفاد قانونی مانند مرخصی و آزادی مشروط نمی‌شویم و تنها بند در سراسر ایران هستیم که آخر هفته‌ها تلفن قطع است و و دور روز متوالی از دنیای بیرون بی‌خبریم. ولی با هر گرایش و تفکری در مناسبت‌های مختلف با هم می‌رقصیم زیرا در این گوشه از خاک فقط خودمان را داریم و بس. چپ‌هایی که بر خلاف تفکر عده‌ای تندرو، می‌توانستند بروند ولی ماندند و زندان خاک خود را به غربت ترجیج دادند، مشروطه‌خواهانی که همیشه متهم به دیکتاتوری هستند و هیچ کس هرگز نپرسید دردشان چیست. حتی اصلاح‌طلبانی که شاید از ویرانی‌های بیشتر میهن بیم دارند اگرچه دیگر چیزی برای ویران‌شدن وجود ندارد.

با هم می‌رقصیم و با هم گریه می‌کنیم ولی شما همان گوشه از رقص ما را ببینید و اگر توانستید یک روز و شب از انفرادی همراه با بازجویی‌های طولانی‌مدت به شیوه جمهوری اسلامی را تاب بیاورید و آن‌گاه ما را قضاوت کنید.»

مهناز طراح، آبان ۱۴۰۱ در جریان خیزش«زن، زندگی، آزادی» بازداشت و تا اواخر بهمن همان سال که در جریان عفو عمومی آزاد شد، در زندان «قرچک» محبوس بود.
این زندانی سیاسی یک بار دیگر در آبان ۱۴۰۲ بازداشت شد و دی‌ماه همان سال، به حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ایمان افشاری به اتهام اجتماع و تبانی به سه سال و هشت ماه حبس و به اتهام تبلیغ علیه نظام به هشت ماه زندان محکوم شد و حکم او در پی تسلیم به رای به دو سال و نه ماه زندان کاهش پیدا کرد و اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خود در زندان اوین است.

#مهناز_طراح #بند_زنان_اوین #رقص #بیانیه #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی - قسمت اول

پس از جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی حکومت‌های دست‌نشانده‌ای را در اروپای مرکزی و شرقی، از جمله لهستان، مستقر کرد که به «پرده آهنین» معروف شدند. در لهستان، حکومت کمونیستی با سرکوب مخالفان و نقض حقوق اولیه انسانی، زمینهٔ نارضایتی عمومی را فراهم آورد.

انتخاب کارول جوزف وویتیلا به عنوان پاپ ژان پل دوم در سال ۱۹۷۸، نقطهٔ عطفی در جنبش آزادی‌خواهی لهستان بود. او معتقد بود که کاتولیسیزم و وجدان فردی در تضاد با سرکوب آزادی‌های مذهبی، اقتصادی و سیاسی کمونیسم قرار دارند و مسیحیت را بخش جدایی‌ناپذیر فرهنگ لهستان می‌دانست. سخنان و سفرهای او به لهستان، الهام‌بخش مردم برای پیگیری آزادی‌های مدنی و مذهبی بود.

در آگوست ۱۹۸۰، اعتصاب کارگران کشتی‌سازی گدانسک به رهبری لخ والسا منجر به تشکیل جنبش همبستگی شد؛ نخستین اتحادیهٔ مستقل کارگری در پشت پرده آهنین. این جنبش نه تنها به مسائل صنفی، بلکه به حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی نیز توجه داشت و مفهوم «جمهوری خودگردان» را برای توسعهٔ نهادهای دموکراتیک مطرح کرد.

جنبش جایگزین نارنجی، به رهبری والدمار فیدریخ معروف به «ماژور»، با استفاده از هنر و طنز، به مبارزه با رژیم کمونیستی پرداخت. آن‌ها با نقاشی تصاویر کوتوله‌ها بر روی دیوارهایی که شعارهای ضدکمونیستی پاک شده بود، رژیم را به سخره می‌گرفتند و فضای سرکوب را تضعیف می‌کردند.

همکاری و هم‌افزایی این سه عامل—پاپ ژان پل دوم، جنبش همبستگی و جایگزین نارنجی—نقش مهمی در تضعیف و نهایتاً سقوط رژیم کمونیستی لهستان در سال ۱۹۸۹ داشت. رهبری معنوی پاپ، فعالیت‌های صنفی و سیاسی همبستگی و خلاقیت هنری جایگزین نارنجی، همگی در ایجاد فضایی برای تغییرات دموکراتیک مؤثر بودند.


https://youtu.be/bIx-QRb7af8?feature=shared

نوشتاری:
https://tavaana.org/pope-john-paul-orange-poland/

#لهستان #انقلاب_نارنجی #لخ_والسا #کموتیسم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
توطئه «شبکه آلمان» نیروی قدس سپاه برای ترور شاهین نجفی

ایران‌اینترنشنال به اطلاعاتی اختصاصی دست یافته که نشان می‌دهد یگان ۸۴۰ نیروی قدس سپاه پاسداران با ایجاد سه جوخه ترور موسوم به «شبکه آلمان» در تلاش برای حذف مخالفان ایرانی خارج از کشور و شهروندان یهودی در سراسر اروپا بوده است. یکی از برنامه‌های این شبکه، توطئه ترور شاهین نجفی، رپر سرشناس ایرانی مخالف حکومت، بود که شکست خورد. بر اساس این اطلاعات، یک عامل ترور قرار بود ۲۶ شهریورماه ۱۴۰۲، هم‌زمان با سالگرد خیزش انقلابی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی، شاهین نجفی را در سالن تئاتر ام اگی در شهر هانوفر آلمان ترور کند.

شاهین نجفی در پاسخ به درخواست ایران‌اینترنشنال برای اظهار نظر گفت در آن شب، کنسرت فضایی غیرعادی داشت و تدابیر امنیتی پلیس به‌شدت افزایش یافته بود. عامل ترور در شب برگزاری کنسرت به نزدیکی سالن رسید، اما با افزایش ناگهانی تدابیر امنیتی، در تماسی تلفنی از تهران دستور لغو عملیات را دریافت کرد. طراحان ترور به این نتیجه رسیدند که توطئه احتمالا لو رفته است و برای جلوگیری از افشای کل شبکه، ترجیح دادند ماموریت را لغو کنند.

عامل ترور، دستور را از رامین یکتاپرست دریافت کرده بود، گنگستر ۳۶ ساله ایرانی-آلمانی که اردیبهشت‌ماه به دست عوامل منتسب به موساد در تهران کشته شد. یک منبع اروپایی به ایران‌اینترنشنال گفت ترور ناموفق شاهین نجفی یکی از پروژه‌های پنهان‌مانده از یگان ۸۴۰ سپاه پاسداران‌ بود، واحدی سری که مسئول انجام ترورهای برون‌مرزی علیه اهداف غربی، اسرائیلی و همینطور مخالفان حکومت ایران است. ریاست یگان ۸۴۰ را یزدان میر بر عهده دارد. یک مقام ارشد یگان ۸۴۰ مسئول عملیات‌های جدید این گروه در خاک اروپا است. نام واقعی این مامور ارشد سپاه پاسداران محسن علی‌نژاد کری بزرگ است. او متاهل است و دو فرزند دارد و در محله نارمک تهران زندگی می‌کند. محسن علی‌نژاد کری بزرگ مسئول شبکه موسوم به آلمانی‌هاست. در مراودات درون‌سازمانی، محسن را بزرگ صدا می‌زنند. بزرگ کسی است که اهداف را انتخاب و برنامه‌های عملیاتی را تایید می‌کند. او با مجموعه‌ای وسیع از مزدوران ایرانی و خارجی کار می‌کند که در مجموعه سپاه، سربازان بزرگ خوانده می‌شوند.

مرتبط:
بنیادگرایان اسلامی و قتل دگراندیشان در برون‌ مرز، پرویز دستمالچی
https://tavaana.org/assassinations_of_ir/


ویدیو از ایران اینترنشنال
@iranintltv

#شاهین_نجفی #ترور #تروریسم #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


جهان‌شمولی حقوق اساسی؛ صدای آزادی از کنیا

کتاب جهان‌شمولی حقوق اساسی اثر گیبسن کامائو کوریا، وکیل برجسته حقوق بشر از کنیا، نگاهی ژرف به مفاهیم بنیادین حقوق بشر دارد. این کتاب، فراتر از تحلیل‌های حقوقی، صدایی برای عدالت است، صدایی که از قلب مبارزات آفریقا برخاسته و جهانی شده است.

کامائو کوریا، که از خانواده‌ای بدون امکانات تحصیلی برخاست و به بالاترین مدارج دانشگاهی رسید، زندگی خود را وقف دفاع از آزادی و کرامت انسانی کرد. او در بخشی از سخنانش می‌گوید:

«حقوق بشر مجموعه‌ای از حقوق اساسی است که برای زندگی با سربلندی، ضروری است.»

این اثر برای خوانندگان ایرانی، که با چالش‌های حقوق بشری و آزادی‌های فردی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اهمیت دوچندان دارد. چرا که تجارب جهانی مبارزه برای عدالت، الهام‌بخش است و یادآور می‌شود که حتی در سخت‌ترین شرایط، ایستادگی ممکن است. کوریا در این کتاب، با استناد به نظریه «وضع نخستین» جان رالز، بر این نکته تأکید دارد که جامعه‌ای عادلانه باید حقوق بنیادین همه افراد را بدون تبعیض تضمین کند.

او در این کتاب می‌گوید:

«هیچ حکومت، نهاد یا فردی نمی‌تواند اصل برابری انسان‌ها را زیر پا بگذارد، زیرا این اصل، اساس حقوق بشر است.»

کتاب همچنین روایتگر سرگذشت شخصی نویسنده است؛ از بازداشت به جرم دفاع از مخالفان سیاسی تا پناه بردن به سفارت آمریکا و نهایتاً تبعید به این کشور. این تجربه‌ها به اثر او رنگی از واقعیت می‌دهد و نشان می‌دهد چگونه ایمان به قانون و عدالت می‌تواند مقاومت در برابر ظلم را تقویت کند.

کامائو کوریا نیز، در نهایت تهدیدها و شکنجه‌ها، راه خود را ادامه داد و به جهانیان آموخت که آزادی، نه یک امتیاز، بلکه حقی غیرقابل انکار است. این کتاب را بخوانید تا صدای عدالت را بشنوید و به یاد آورید که هرگز تنها نیستید.

https://tavaana.org/universality-of-fundamental-rights/

#کتاب #کتاب_توانا #کتابخوانی #حقوق_بشر #حقوق_اساسی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


حضور مادران دادخواه سنندج در مراسم گرامیداشت زادروز جاویدنام محمد شریعتی

۱۵ دی ماە مراسم زادروز محمد شریعتی با حضور خانوادەهای دادخواە در سنندج برگزار شد.


در این گردهمایی، مادران دادخواه با نثار شاخه‌های گل بر مزار محمد شریعتی، بار دیگر بر خواسته‌های عدالت‌جویانه خود تأکید کردند و یاد و خاطره این قهرمان آزادی را زنده نگه داشتند. مردم سنندج نیز با حضور خود در کنار این مادران و خانواده شریعتی، با آن‌ها ابراز همراهی و همدلی کردند.

محمد شریعتی در روز ٢٤ آبان ١٤٠١ در جریان خیزش انقلابی زن، زندگی، آزادی با شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر رژیم جانباخت.


#محمد_شریعتی #سنندج #زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
بهار قندهاری، مدیر ارتباطات مرکز حقوق بشر در ایران، در ویدئویی که روز شنبه ۱۵ دی در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد، پیامی برای رژیم جمهوری اسلامی ایران روی دیوار سفارت این کشور در دمشق نوشت: "زن، زندگی، آزادی."

او ضمن انتشار این ویدئو نوشت: "پیامی برای رژیم جنایتکار ایران روی دیوار سفارتش در دمشق سوریه گذاشتم."

قندهاری در ادامه به نقش جمهوری اسلامی در سرکوب مردم سوریه اشاره کرد و گفت: "رژیم ایران ۱۴ سال سوریه را اشغال کرد، از دیکتاتوری اسد حمایت کرد و به سرکوب انقلاب مردم سوریه کمک کرد. این دو رژیم با هم میلیون‌ها نفر را کشتند، بازداشت کردند و آواره ساختند."

او همچنین تأکید کرد که مبارزه برای آزادی از سوریه تا ایران و در همه نقاطی که زیر اشغال و ستم هستند، ادامه دارد. او نوشت: "امروز، رژیم اسد و خامنه‌ای از سوریه خارج شده‌اند و به زودی مردم ایران نیز کشورشان را از چنگال این رژیم آزاد خواهند کرد."

سفارت جمهوری اسلامی در دمشق، تنها مرکز دیپلماتیکی بود که در جریان تسلط شورشیان مخالف بشار اسد بر پایتخت، در روز ۱۸ آذر هدف حمله قرار گرفت.

این اقدام بهار قندهاری، نمادی از همبستگی مبارزات مردم ایران و سوریه برای آزادی و عدالت است.


#زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #سوریه #محور_شرارت #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
مراسم سالگرد جان‌باختن جاویدنام عادل کیانپور، با حضور جمعی از خانواده‌های دادخواه برگزار شد.در این مراسم حسین نادربیگی عزیز، از مصدومان دو چشم، هم حضور داشت.

عادل کیانپور  زندانی سیاسی‌ای بود که از چهارم دی‌ماه سال ۱۴۰۰ در اعتراض به محرومیت از حق دادرسی عادلانه و بدون رسيدگى پزشكى اعتصاب غذای خود را آغاز کرده بود و در پی وخامت حال بعدازظهر روز شنبه، ۱۱ دی ۱۴۰۰ در زندان شیبان اهواز جان باخت.

این زندانی سیاسی پیش‌تر طی حکمی از سوی دادگاه انقلاب اهواز، به اتهام‌های «تبلیغ علیه نظام»، «تبلیغ به سود گروه‌های مخالف» و «تشویش اذهان عمومی به قصد برهم زدن امنیت ملی» به تحمل سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

عادل آن سال مهر ماه دچار بیماری کرونا شده بود ولی به او مرخصی نداده بودند.

مادر آقای کیانپور پس از زندانی‌شدن فرزندش دچار سکته شده و در وضعیت مناسبی به‌سر نمی‌برد.

عادل که مدتی به یک گروه در کردستان عراق پیوسته بود، وقتی فکر کرد فریب خورده، به ایران بازگشته بود و خود را تسلیم کرده و تبرئه شده بود، اما مجددا بازداشت شد و در ممنوعیت ملاقات ماه‌ها تخت شکنجه قرار گرفته بود. او به سه سال حبس محکوم شد. همسرش از او در این مدت جدا شد

چند بار اعتصاب غذا کرد که اعتنایی نکردند و وعده وعید دادند. با توجه‌ به شرایطی که برایش پیش امده بود در یک فایل صوتی خطاب به «محسنی اژه‌ای»گفت: «مگه نگفتین هر کس خارج کشور هست ما کمک می‌کنیم به زندگی برگرده؟ منظورتون از زندگی، زندگی تو زندان بود؟ اینجور رفتارها رو نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم.»

بعد از گذشت ۵ ماه، ۲ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان وثیقه تعیین کردند که موقتا از زندان آزاد شود، اما ماموران نگذاشتند که مادرش وثیقه بگذارد. متعاقباً در زندان به کرونا مبتلا شد. ...چهارم دی ماه اعتصاب غذا کرد و یازدهم درگذشت.

#علیه_فراموشی #یادمون_نمیره #عادل_کیانپور #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


دوازدهمین سالگرد جاویدنام شلر فرهادی

دلنوشته مادر دادخواه شلر خطاب به فرزندش:

«دخترم

دوازده سال گذشته، اما هنوز صدای خنده‌هایت در گوشم زنده است. هنوز بوی لباس‌هایت عطر بودنت را به یادم می‌آورد. هنوز وقتی کسی در را می‌زند، دلم می‌خواهد که تو باشی.

می‌گویند زمان زخم‌ها را درمان می‌کند، اما هیچ‌کس نگفت زمان چطور می‌تواند جای خالی یک دختر را پر کند؟ هیچ‌کس نگفت وقتی مادری دوازده سال چشم به راه دخترش بماند، زمان چه دردی را دوا می‌کند؟

تو رفتی، دخترم، اما رؤیاهایت باقی ماندند. صدایت، فریادت، حقیقتی که برایش ایستادی، هنوز در قلب ما زنده است. آن‌ها که تو را از ما گرفتند، شاید گمان کردند سکوت فراموشی می‌آورد. شاید فکر کردند مادری که فرزندش را از دست می‌دهد، دیگر توان ایستادن ندارد. اما اشتباه کردند.

تو رفتی تا چیزی بزرگ‌تر از خودت زنده بماند. و من اینجا هستم تا این مشعل را نگه دارم؛ برای تو، برای خون تو، برای آرزوهای تو.

دخترم، هر سال که می‌گذرد، دلتنگی‌ام عمیق‌تر می‌شود، اما هر سال هم قوی‌تر می‌شوم؛ قوی‌تر برای گفتن حقیقت، قوی‌تر برای ادامه‌ی مسیری که تو آغاز کردی. می‌دانم که می‌بینی.

می‌دانم که هنوز کنارم هستی.

تو فقط یک دختر نبودی؛ تو نوری بودی در تاریکی، نوری که خاموش نمی‌شود، نوری که هیچ‌گاه فراموش نخواهد شد.

دوازدهمین سالگرد رفتنت است، اما به جای اشک با تو پیمان می‌بندم: راهت ادامه دارد، دخترم. ما هنوز زنده‌ایم، چون تو زنده‌ای؛ در دل من، در خون من، در فریاد این سرزمین.

دوستت دارم دخترم، همیشه و تا ابد.»


ـ «شلر فرهادی»‌ فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. دختر رزمی‌کاری از ایل سنجابی که در پاییز ۱۳۹۰ در حالی که خود را برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد آماده می‌کرد،‌ ناپدید شد

پس از گذشت حدود ۵ ماه خانواده‌‌اش او را در حالیکه از لحاظ جسمی به شدت ضعیف بود و در وضعیت روحی بغرنجی قرار داشت از بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین تحویل گرفتند و به روستای خود در کرمانشاه بازگرداندند. ماموران وزارت اطلاعات با این شرط او را به خانواده‌اش تحویل دادند که در صورت احضار به زندان مراجعه کند.
علت دستگیری شلر،‌ امضای بیانیه‌ای انتقادی بود که از سوی تعدادی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در جریان سفر  خامنه‌ای به این شهر (۲۴ مهر ۱۳۹۰) منتشر شد. از اینکه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات چه بر این دختر جوان گذشت اطلاعی در دست نیست اما او پس از بازگشت به خانه،‌ تا هفته‌ها وضعیت روحی نابسامانی داشت. از همه هراس داشت و از خانه خارج نمی‌شد و تا ماه‌ها با کسی حرف نمی‌زد.

۱۰ ماه پس از آزادی، در دی ماه ۱۳۹۴، اداره اطلاعات کرمانشاه «شلر فرهادی» را احضار کرد ولی او پس از آگاهی از این احضار،‌ تفنگ شکاری پدرش را برداشت و با شلیک گلوله‌ای به زندگی خود پایان داد.

سرگذشت این دختر جوان در سکوت خبری، همچنان پر از ابهام مانده، اما چیزی که روشن است اینکه آینده پر از امید او با یک بازداشت و یک تماس تلفنی به یک قطعه خاک در تاریکی و سکوت خلاصه شد.

#شلر_فرهادی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


نامه محبوبه رضایی از زندان اوین: همچنان با شادی بیشتری دست در دست خواهرانم خواهم رقصید.

محبوبه رضایی، فعال سیاسی پادشاهی‌خواه محبوس در زندان اوین، در نامه‌ای با اشاره به برخی از واکنش‌ها به انتشار ویدیویی از رقص زنان این زندان، نوشته «از زندان اوین و با صدای بلند فریاد می‌زنم حکومتی که مجیدرضاها و نیکاها را به قتل رسانده با هیچ رقصی سفیدرو نخواهد شد.»

متن کامل نامه محبوبه رضائی به شرح زیر است:

«دوست ندارم گریه کنن، قرآن نخونن، نماز نخونن، شادی کنن!»
این جمله از مجیدرضا سنت ما برای مبارزه علیه ستم است. زندان به من آموخت که برای دستیابی به عدالت و آزادی پیش از هرچیزی می‌بایست متحد شد و نشکست، متحد شد و برخاست، برخاستن با جمع متکثری که با وجود اختلاف نظرهای متعدد همه بر سر یک چیز اجماع داریم: اینها باید بروند!
اگر رقصیدن در زندان برای عده‌ای حکم سفیدشویی جمهوری اسلامی را دارد باید از زندان اوین و با صدای بلند فریاد بزنم حکومتی که مجیدرضاها و نیکاها را به قتل رسانده با هیچ رقصی سفیدرو نخواهد شد. این گزاره‌ای برای به بیراهه بردن مبارزه ما علیه حاکمیت است و هرکس به آن دامن بزند همدست حکمرانان.
من از دیار رقص و پایکوبی‌ام!
قریب به دوسال است هزاران کیلومتر از خانواده‌ام دور هستم و از حق دیدار مادرم که تنها دارایی‌ام است محروم مانده‌ام اما این محرومیت‌هایما را خسته نخواهد کرد، همچنان با شادی بیشتری دست در دست خواهرانم خواهم رقصید.
نامه‌ام را با یادآوری شبی که حکم اعدام پخشان عزیزی صادر گردید به اتمام می‌رسانم؛ پخشان کل می‌کشید و با رقص فریاد میزدیم: سر برود، جان برود، آزادی از این نرود.
پاینده ایران
محبوبه رضایی، زندان اوین.


#محبوبه_رضایی #بند_زنان_اوین #بیانیه #رقص #زن_زندگی_آزادی #نه_به_جمهوری_اسلامی #یاری_مدنی_توانا


@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
یاد جاویدنامان محمدمهدی کرمی و سید محمد حسینی در آستانه دومین سالگرد قتل حکومتی‌شان

هفدهم دی، روزی است که باید از درد، خشم و افتخار سخن بگوییم. دو سال پیش در چنین روزی، محمدمهدی کرمی و سید محمد حسینی، دو مبارز راه آزادی، در روندی ناعادلانه و بی‌رحمانه، توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیدند.

محمدمهدی (کومار) کرمی، جوانی که پدرش با دستفروشی او را بزرگ کرده بود، جوانی ورزشکار بود و در روزهای آخر به پدرش گفت: "حکم من اعدام است، به مامان چیزی نگو." پدری که هرگز صدایش به جایی نرسید و با بغض و خشم از حکومتی گفت که فرزندش را شکنجه دادند و در روندی ناعادلانه به اعدام محکوم کرد. محمدمهدی، قهرمانی که با عزت زیست و با افتخار رفت.

سید محمد (کیان) حسینی، دیگر قربانی این جنایت، کارگر و ورزشکاری بود که حتی پدر و مادری نداشت که برایش فریاد بزنند. او نیز تحت شکنجه‌های غیرانسانی به اعتراف اجباری واداشته شد و طناب دار برایش حکم آخر را صادر کرد. اما تاریخ یادش را زنده نگه می‌دارد؛ چرا که او به نماد ایستادگی و ظلم‌ستیزی تبدیل شد.

این دو جاویدنام در روزهایی که زندگی برایشان تبدیل به سیاهی و شکنجه شده بود، با شجاعت راه آزادی را برگزیدند. آنها قربانی حکومتی شدند که برای حفظ قدرت خود، زندگی جوانان این مرز و بوم را بازیچه قرار داده است.

این ساعات یادآور آخرین ساعات زندگی این دو قهرمان است. یادآور عدالت‌خواهی‌ای که به بهای خون آنها به ثبت رسید. اما این خون‌ها هرگز هدر نخواهد رفت. آنها زنده‌اند در قلب مردم، در فریاد آزادی‌خواهی، و در مقاومت روزافزون علیه ظلم و استبداد.

جاویدنامان محمدمهدی کرمی و سید محمد حسینی، نامتان تا ابد در تاریخ این سرزمین خواهد درخشید.

امروز ماشاالله کرمی که خود را پدر هر دو جاویدنام می‌دانست، این مرد شریف و دوست‌داشتنی به جرم دادخواهی در حبس است.

ویدیو از پوریا افضلی
puoria.afzali

#محمدمهدی_کرمی #محمد_حسینی #ماشاالله_کرمی #نه_به_اعدام #دادخواهی #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech


Video is unavailable for watching
Show in Telegram

تولد ۳۴ سالگی محسن قیصری در ایلام

«جانِ برادر امروز با یاد و نامت که به بلندای تاریخ ماندگار شد ، بر مزارت گرد هم آمدیم تا جشن میلادت را با روح و قلب مان پاس بداریم ؛
ما باور داریم که پایان راهت شکوه و سرافرازی ملت ایران است.
۱۵ دی ۱۴۰۳»

از صفحه مصطفی قیصری
mostafa__ghaysari

- محسن قیصری جوانی ۳۲ ساله بود، اهل ایلام، بانشاط و ورزشکار. او فرزند کوچک خانواده بود. پسری مهربان و عاطفی. مدت کمی به خارج از کشور رفت، اما از ۱۰ ماه پیش از مرگش، به وطن بازگشته بود. تصمیم داشت نوروز ۱۴۰۱ مراسم ازدواج را برگزار کنند؛ اما جمهوری اسلامی با قتل محسن، شادی را از خانه کوچک و خوشبخت آن‌ها ربود.
۳۰ شهریور محسن با شلیک نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در پارک کودک ایلام،‌ به قتل رسید. بر بدن او بیش از ۵۰ ساچمه فلزی بود. مردم اطرافش را گرفتند و او را به درمانگاهی، که همان نزدیکی بود رساندند؛ اما محسن دیگر زنده نبود. محسن در خیابان‌های وطنش مظلومانه به قتل رسید.

#محسن_قیصری #مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی
#شهریور_خونین۱۴۰۱ #دادخواهی #ایلام #یاری_مدنی_توانا

@Tavaana_TavaanaTech

20 last posts shown.