دوازدهمین سالگرد جاویدنام شلر فرهادی
دلنوشته مادر دادخواه شلر خطاب به فرزندش:
«دخترم
دوازده سال گذشته، اما هنوز صدای خندههایت در گوشم زنده است. هنوز بوی لباسهایت عطر بودنت را به یادم میآورد. هنوز وقتی کسی در را میزند، دلم میخواهد که تو باشی.
میگویند زمان زخمها را درمان میکند، اما هیچکس نگفت زمان چطور میتواند جای خالی یک دختر را پر کند؟ هیچکس نگفت وقتی مادری دوازده سال چشم به راه دخترش بماند، زمان چه دردی را دوا میکند؟
تو رفتی، دخترم، اما رؤیاهایت باقی ماندند. صدایت، فریادت، حقیقتی که برایش ایستادی، هنوز در قلب ما زنده است. آنها که تو را از ما گرفتند، شاید گمان کردند سکوت فراموشی میآورد. شاید فکر کردند مادری که فرزندش را از دست میدهد، دیگر توان ایستادن ندارد. اما اشتباه کردند.
تو رفتی تا چیزی بزرگتر از خودت زنده بماند. و من اینجا هستم تا این مشعل را نگه دارم؛ برای تو، برای خون تو، برای آرزوهای تو.
دخترم، هر سال که میگذرد، دلتنگیام عمیقتر میشود، اما هر سال هم قویتر میشوم؛ قویتر برای گفتن حقیقت، قویتر برای ادامهی مسیری که تو آغاز کردی. میدانم که میبینی.
میدانم که هنوز کنارم هستی.
تو فقط یک دختر نبودی؛ تو نوری بودی در تاریکی، نوری که خاموش نمیشود، نوری که هیچگاه فراموش نخواهد شد.
دوازدهمین سالگرد رفتنت است، اما به جای اشک با تو پیمان میبندم: راهت ادامه دارد، دخترم. ما هنوز زندهایم، چون تو زندهای؛ در دل من، در خون من، در فریاد این سرزمین.
دوستت دارم دخترم، همیشه و تا ابد.»
ـ «شلر فرهادی» فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. دختر رزمیکاری از ایل سنجابی که در پاییز ۱۳۹۰ در حالی که خود را برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد آماده میکرد، ناپدید شد
پس از گذشت حدود ۵ ماه خانوادهاش او را در حالیکه از لحاظ جسمی به شدت ضعیف بود و در وضعیت روحی بغرنجی قرار داشت از بازداشتگاه وزارت اطلاعات در زندان اوین تحویل گرفتند و به روستای خود در کرمانشاه بازگرداندند. ماموران وزارت اطلاعات با این شرط او را به خانوادهاش تحویل دادند که در صورت احضار به زندان مراجعه کند.
علت دستگیری شلر، امضای بیانیهای انتقادی بود که از سوی تعدادی از دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در جریان سفر خامنهای به این شهر (۲۴ مهر ۱۳۹۰) منتشر شد. از اینکه در بازداشتگاه وزارت اطلاعات چه بر این دختر جوان گذشت اطلاعی در دست نیست اما او پس از بازگشت به خانه، تا هفتهها وضعیت روحی نابسامانی داشت. از همه هراس داشت و از خانه خارج نمیشد و تا ماهها با کسی حرف نمیزد.
۱۰ ماه پس از آزادی، در دی ماه ۱۳۹۴، اداره اطلاعات کرمانشاه «شلر فرهادی» را احضار کرد ولی او پس از آگاهی از این احضار، تفنگ شکاری پدرش را برداشت و با شلیک گلولهای به زندگی خود پایان داد.
سرگذشت این دختر جوان در سکوت خبری، همچنان پر از ابهام مانده، اما چیزی که روشن است اینکه آینده پر از امید او با یک بازداشت و یک تماس تلفنی به یک قطعه خاک در تاریکی و سکوت خلاصه شد.
#شلر_فرهادی #یاری_مدنی_توانا
@Tavaana_TavaanaTech