Taste Of Music


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Music


در زندگی، مطالعه‌ دل غنیمت است
خواهی بخوان و خواه نخوان، ما نوشته‌ایم
«بیدل دهلوی»

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Music
Statistics
Posts filter


کشیش، عظیم‌الشان است، زیرا به جماعت چیزهای عجیبی را می‌باوراند.
این که کلیسا می‌خواهد همه کار بکند و همه‌چیز باشد، قانونِ روح انسان است.
مردم سلطه‌پرست‌اند.
کشیشان خادمان و متعصبان تخیل‌اند.
منبر و محراب، ضرب‌المثل انقلابی.



یا زن ماجراجوی دلربا.

- قلب عریان من
- اثر شارل بودلر ترجمه عظیم جابری


‌ارزشِ وقایع در مدت‌شان نیست
در شدت‌شان است؛ برای همین،
برخی لحظات فراموش‌نشدنی
برخی حوادث توضیح‌ندادنی
برخی انسان‌ها قیاس‌ناپذیرند.

فرناندو پسوا
@Tastes_of_Music


Forward from: La Peinture
چیزی را آرزو نمی‌کنیم که اتفاق افتد
هفت سال را آرام زیسته‌ایم
کامیاب در اینکه از دیده‌ها پنهان باشیم
زنده و نیم‌ زنده.
- تی.اس.الیوت، قتل در کلیسا

تصویر:
Georges Seurat | Peasant Woman Seated in the Grass

⚪️ #Georges_Seurat
⚪️ @PeintureEtVie




Oh, Canada (2024)


… آنکه زخم می‌خورد می‌پذیرد تا ابد غریبه بماند و تنهایی را چون عارضه‌ای جسمی تاب بیاورد؛ همچون پوست و خاطره که از راه زخم و خیانت بازشناخته می‌شوند…

- لاادری (این نوشته رو از یکی از شماره‌های مجله‌‌ تراژدی برداشته بودم که مجله و چیزی در دسترسم نیست اسم نویسندشو این زیر بنویسم.)

◽️ | #NonVocal | #Ambient
🌧 | @Tastes_Of_Music












Forward from: Cinema Dreaming (Archive)
David Lynch (1946 — 2025) 🖤😭😭




صفحه‌ای از فصل «قلب در دست» بود و به شکل داستانی واقعی درباره‌ی نخستین اقامت راینر ماریا ریلکه در پاریس نوشته شده بود.
ریلکه عادت داشت -به همراه دختری- در میدانی که زنی در آن گدایی می‌کرد، پیاده‌روی کند. زن گدا همیشه در نقطه‌ای ثابت می‌نشست، به کسی نگاه نمی‌کرد، درخواست کمک نمی‌کرد، و وقتی صدقه‌ای می‌دادند تشکر نمی‌کرد. باوجودی که دوست ریلکه همیشه به او پول می‌داد، ریلکه هرگز چیزی نمی‌بخشید.
سرانجام روزی دوستش از او پرسید چرا دست در جیبش نمی‌کند، و ریلکه جواب داد، «قلب او به هدیه نیاز دارد نه دستش.»
چند روز بعد ریلکه یک شاخه گل سرخ در دستان خشک و ترک‌خورده‌ی زن گذاشت. ناگهان اتفاق شگفت‌انگیزی رخ داد. زن سرش را بلند کرد، و دستان ریلکه را غرق بوسه کرد، سپس از جایش برخاست و میدان را ترک کرد، در حالی‌که شاخه‌ی گل را تکان‌تکان می‌داد. محل نشستن او یک هفته‌ای خالی ماند، و بعد از آن د‌وباره پیدایش شد و سر جایش نشست.
دوست‌دختر ریلکه از او پرسید، «آخر تمام این‌روزها چگونه امورش را گذرانده، در حالی‌که گدایی نکرده؟»
ریلکه پاسخ داد، «با گل سرخ.»

@Tastes_Of_Music

عشق با حروف کوچک
فرانسس میرالس


◾️| #Vocal | #Folk
❄️ | @Tastes_Of_Music


به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم

من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودم مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم

منم ای بَرید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم

چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان
برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم

به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم

ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه طمع به ابر بهاری و چه زیان ز باد خزانیم

شده‌ام چو هاتف بینوا به بلای هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلربا گر از این بلا برهانیم

- هاتف اصفهانی




بیلی فاکنر در دوران شکل‌گیری شخصیتش دو سبک زندگی مختلف را تجربه کرد. مادرش او را به زندگی ساکن، هنری و ادبی ترغیب می‌کرد و پدرش او را به سوی زندگی اجتماعی، مردانه و پرجنب و جوش سوق می‌داد. بیلی‌ جوان هر دو جهان را دوست می‌داشت، اما روز به روز بیشتر در عالم مادرش فرو می‌رفت و مایه ناامیدی و در مواقعی تحقیر پدر می‌شد. با وجود این، بیلی، چه در طول زندگی واقعی‌اش چه در عالم ادبیات، در پی آن بود که به خودش و دیگران ثابت کند همان‌طور که پدرش می‌خواهد سرسختی و اقتداری مردانه دارد. آن‌مواقعی که بیلی جوان میان دو خواسته متناقض پدر و مادرش گرفتار می‌شد، قطعا حسی را تجربه می‌کرد که فاکنر نویسنده در توصیف یکی از شخصیت‌های داستانی جذابش، سارتی اسنوپس، در داستان کوتاه «انبارسوزی» بیان کرده‌است :
« وحشت و اندوه، او را به دو سو می‌کشیدند، انگار میان دوگله اسب گیر افتاده باشد.»


- خودم و جهان: زندگی‌نامه ویلیام فاکنر
- رابرت وین همبلین

◽️ | #NonVocal | #Ambient
🌧 | @Tastes_Of_Music

1.5k 0 48 34 16

نیست ممکن که دل ما ز وفا برگردد
ما همانیم اگر یار همان است که بود

#صائب_تبریزی


Now it's been ten thousand years
Man has cried a billion tears
For what, he never knew, now man's reign is through
But through eternal night, the twinkling of starlight
So very far away, maybe it's only yesterday

Happy 2025 🤍

▫️ | #Vocal • #Classic_Rock • #Rock
☕️ | @Tastes_Of_Music

20 last posts shown.