🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۵: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۷ تا ۱۶۹
@tahlil_raftar_motaghabel
#چه_جوری_از_اینجا_در_برویم.
قسمت اول:
تز:
شواهد تاریخی نشان میدهد که تنها آن عده از زندانیان به خوبی موفق به گذراندن دوران محکومیت خود شده اند که با ساختی از فعالیت، اعم از وقت گذرانی یا بازی، به اوقات خود شکل داده اند. این منطق به خصوص از سیاستهای شناخته شده نزد پلیس است، چون به نظر آنها به عاطل و باطل نگه داشتن زندانی، به عبارت دیگر از راه محروم کردنش از هر رفتار اجتماعی، میتوانند او را خرد کنند.
فعالیت دلخواه برای زندانی کارهایی است از قبیل خواندن و نوشتن، ولی وقتگذرانی دلخواه او چیزی نیست جز فرار.
بازی دلهای زندانیان (( چه جوری از اینجا در برویم )) یا (( میخواهم از این جا بزنم بیرون )) است که ممکن است در بیمارستانها هم بازی شود. هر زندانی که واقعا بخواهد آزاد شود، راه هایی برای سازش و همکاری با مقامات می یابد تا در اولین فرصت مرخص شود. اما (( می خواهم از این جا بزنم بیرون )) را معمولاً زندانیان یا بیمارانی بازی می کنند که(( کودک درون )) آنها نمی خواهد بیرون برود. آنها شروع به بازی (( رفتار خوب )) میکنند، ولی در لحظه ی حساس و بحرانی آخر، در کار خودشان کارشکنی می کنند تا مرخص نشوند. بنابراین در (( رفتار خوب ))، (( والد )) و (( بالغ )) و (( کودک )) متفقاً برای مرخصی کار میکند، در صورتیکه در (( می خواهم از این جا بزنم بیرون ))، (( بالغ )) و (( والد )) حرکات لازم را انجام میدهند، ولی در لحظه ی بحرانی (( کودک ))_ که در حقیقت از بیرون رفتن و درگیر شدن در دنیای خارج که برایش نامطمئن و پیچیده است وحشت دارد _ اختیار اوضاع را به دست می گیرد و همه چیز را خراب میکند. (( میخواهم از این جا بزنم بیرون )) در اواخر دهه ۱۹۳۰ بین مهاجران آلمانی تازه وارد به ایالت متحده آمریکا که به بیماری روانی مبتلا میشدند رواج داشت. آنها حالشان تا حدی خوب میشد و التماس میکردند که مرخص شوند، ولی همین که روز مرخصی شان فرا می رسید، بیماری روانی به نحوی عود می کرد.
لطفا ادامه ی مطلب برای فهم آنتی تز پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel
کتاب: #بازیها روانشناسی روابط انسانی
نویسنده: #اریک_برن
مترجم: #اسماعیل_فصیح
بازنویسی: #فریبرز_پیشداد
موضوع فصل آموزشی: #بخش_دوم: #فرهنگ_بازیها
#موضوع_۳۵: #بازیهای_دنیای_تبهکاری
منبع: ص ۱۶۷ تا ۱۶۹
@tahlil_raftar_motaghabel
#چه_جوری_از_اینجا_در_برویم.
قسمت اول:
تز:
شواهد تاریخی نشان میدهد که تنها آن عده از زندانیان به خوبی موفق به گذراندن دوران محکومیت خود شده اند که با ساختی از فعالیت، اعم از وقت گذرانی یا بازی، به اوقات خود شکل داده اند. این منطق به خصوص از سیاستهای شناخته شده نزد پلیس است، چون به نظر آنها به عاطل و باطل نگه داشتن زندانی، به عبارت دیگر از راه محروم کردنش از هر رفتار اجتماعی، میتوانند او را خرد کنند.
فعالیت دلخواه برای زندانی کارهایی است از قبیل خواندن و نوشتن، ولی وقتگذرانی دلخواه او چیزی نیست جز فرار.
بازی دلهای زندانیان (( چه جوری از اینجا در برویم )) یا (( میخواهم از این جا بزنم بیرون )) است که ممکن است در بیمارستانها هم بازی شود. هر زندانی که واقعا بخواهد آزاد شود، راه هایی برای سازش و همکاری با مقامات می یابد تا در اولین فرصت مرخص شود. اما (( می خواهم از این جا بزنم بیرون )) را معمولاً زندانیان یا بیمارانی بازی می کنند که(( کودک درون )) آنها نمی خواهد بیرون برود. آنها شروع به بازی (( رفتار خوب )) میکنند، ولی در لحظه ی حساس و بحرانی آخر، در کار خودشان کارشکنی می کنند تا مرخص نشوند. بنابراین در (( رفتار خوب ))، (( والد )) و (( بالغ )) و (( کودک )) متفقاً برای مرخصی کار میکند، در صورتیکه در (( می خواهم از این جا بزنم بیرون ))، (( بالغ )) و (( والد )) حرکات لازم را انجام میدهند، ولی در لحظه ی بحرانی (( کودک ))_ که در حقیقت از بیرون رفتن و درگیر شدن در دنیای خارج که برایش نامطمئن و پیچیده است وحشت دارد _ اختیار اوضاع را به دست می گیرد و همه چیز را خراب میکند. (( میخواهم از این جا بزنم بیرون )) در اواخر دهه ۱۹۳۰ بین مهاجران آلمانی تازه وارد به ایالت متحده آمریکا که به بیماری روانی مبتلا میشدند رواج داشت. آنها حالشان تا حدی خوب میشد و التماس میکردند که مرخص شوند، ولی همین که روز مرخصی شان فرا می رسید، بیماری روانی به نحوی عود می کرد.
لطفا ادامه ی مطلب برای فهم آنتی تز پیگیری نمایید.
@tahlil_raftar_motaghabel