Forward from: -//bitaw
#لب هایش روی لب هایم نشست و از آنها #کام گرفت.
بوسه های کوتاه و #متوالی که داشت نفسم را میگرفت...
#طعم لب هایش #محشر بود!
قلبم از شدت هیجان تند تند بالا و پایین میشد. مگر بهتر از این وضعیت هم وجود داشت. با فکر به حضور بهراد کنارم از لبش گاز گرفتم که #جری شد و دست انداخت نیم تنه ی سفید خوشگلم را از تنم بیرون کشید و...
بالاخره بعد از یک ساعت کنارم روی تخت دراز کشید. هنوز نفس نفس میزد. من هم همینطور! دوباره بوسه ای بر #لبانم زد و کنار گوشم گفت:
- تو فوق العاده ای عشقم. اصلا ازت سیر نمیشم.
با خنده گفتم:
- بله مشخصه از دیشب...
او اما #جدی و خشن به بلزویم چنگ زد و گفت:
- نزار به بار سوم برسه ها.
لب ورچیدم و با #ناز گفتم:
- وا من که کاری نکردم.
لبم را #گاز گرفتم که گفت:
- نه تو #تنت میخاره. خودتو آماده کن برا بار سوم‼️‼️‼️
#مردیخشنکهازرابطهسیرنمیشود!!!
https://t.me/joinchat/AAAAAE2lKrfdtrZFjWVfxA
من #رز هستم! دختری عشوهگر و لوند که قراره #پسرعمهخشنم رو عاشق خودم کنم اما وقتی به خودم میام که وسیله ای برای #خوشگذرونی اون شدم...👿🤧❌❌🔞
اون هر شب بهم تعرض میکنه و....
بوسه های کوتاه و #متوالی که داشت نفسم را میگرفت...
#طعم لب هایش #محشر بود!
قلبم از شدت هیجان تند تند بالا و پایین میشد. مگر بهتر از این وضعیت هم وجود داشت. با فکر به حضور بهراد کنارم از لبش گاز گرفتم که #جری شد و دست انداخت نیم تنه ی سفید خوشگلم را از تنم بیرون کشید و...
بالاخره بعد از یک ساعت کنارم روی تخت دراز کشید. هنوز نفس نفس میزد. من هم همینطور! دوباره بوسه ای بر #لبانم زد و کنار گوشم گفت:
- تو فوق العاده ای عشقم. اصلا ازت سیر نمیشم.
با خنده گفتم:
- بله مشخصه از دیشب...
او اما #جدی و خشن به بلزویم چنگ زد و گفت:
- نزار به بار سوم برسه ها.
لب ورچیدم و با #ناز گفتم:
- وا من که کاری نکردم.
لبم را #گاز گرفتم که گفت:
- نه تو #تنت میخاره. خودتو آماده کن برا بار سوم‼️‼️‼️
#مردیخشنکهازرابطهسیرنمیشود!!!
https://t.me/joinchat/AAAAAE2lKrfdtrZFjWVfxA
من #رز هستم! دختری عشوهگر و لوند که قراره #پسرعمهخشنم رو عاشق خودم کنم اما وقتی به خودم میام که وسیله ای برای #خوشگذرونی اون شدم...👿🤧❌❌🔞
اون هر شب بهم تعرض میکنه و....