کاش می توانستم بر فراز برجی بلند بایستم.
چندان که بر همه ی ولایت های آلمانی چشم انداز می یافتم
و با صدایی به رسایی رعد
در این توفان ، پر خروش تر از توفان فریاد می زدم : تا کی می خواهی بر زیر چرخ فخر دشمن
چون کِرم به خود بپیچی ؟!
آیا این همه زخم که او بر پوست بی عار تو زده است ، هنوزت به خشم نیاورده است.
حتی کوه ها هم اگر زبان داشتند ، به فریاد می گفتند ما دیری است که بر پشت بی احساس خود درد سم اسب دشمن را احساس می کنیم .
حتی صبر سنگ هم درهم می شکند از این درد . اگرچه برای لگد کوب شدن آفریده شده است آن .
هان ای ملت! آیا باید تا کی تو را بیش از سنگ لگد کوب کنند ؟
#فریدریش_روکرت
چکامه خفتان پوش
@Sadegh_Hedayat©