بارِ رفتن بسته ام اما کسی آماده نیست
هیچکس پابندِ آن قولی که قبلا داده نیست
چون سواری عمر را صرف رسیدن کرده ام
تازه فهمیدم کسی در انتهای جاده نیست
اینکه گاهی می نشینم اینکه گاهی می روم!
قصهی پیری که از دستش عصا افتاده نیست
سر به دامانش نهادن اشتباهی محض بود
هر گلیم پاره ای روی زمین سجاده نیست
ساده میگویم به زودی قید او را می زنم
ساده میگویم ولی آنقدرها هم ساده نیست...
#مهدی_دهاقین
✚
@RADIO_ENERGI ✚