🌃هرشب یک داستان آموزنده(۱۳۹۸)🌃
🍎مدتی پیش، یکی از دوستانم واقعاً از زندگی، خسته و رنجور شده بود و افسردگی با تمام قوا بر او غلبه کرده بود.
☕روزی با هم در یک کافه دلنشین نشسته بودیم و صحبت میکردیم که دوباره ناله و شکایتهای همیشگیاش را شروع کرد.
📕من در آن زمان مشغول خواندن گلستان سعدی بودم و حکایتهای این کتاب، تأثیری عمیق بر نگرش و طرز فکر من گذاشته بود.
🖌آنجا بود که چند مورد از حکایت های گلستان را برایش خواندم و او را تشویق کردم که گلستان را مطالعه کند.
🍸مدتی بعد دوباره با هم در یک کافه قرار گذاشتیم تا چند دقیقهای را کنار هم باشیم و صحبت کنیم. آنجا بود که برایم از تأثیر بینظیر حکایتهای گلستان سعدی روی طرز فکرش سخن گفت.
👓طرز فکر یا نگرش، حکم عینکی را دارد که به چشم میگذاریم و از طریق آن به دنیا مینگریم؛اگر شیشه این عینک روشن و شفاف باشد، ما دنیا را درست و شفاف میبینیم و اگر شیشه آن رنگی یا کدر باشد، قطعاً نمیتوانیم دنیا را درست و شفاف ببینیم و درک کنیم.
🔴مواقعی که دچار طرز فکر منفی میشویم، لازم است از کتابها و آموزههای بزرگان کمک بگیریم و نگاه خود را شفاف کنیم
🔅سعدی از حکایت شماره 13 از باب سوم گلستان سعدی (باب در فضیلت قناعت)، نقل میکند که روزی مردم از حاتم طایی پرسیدند که چه کسی در تمام جهان از تو بلندهمتتر و جوانمردتر است؟
⚜حاتم طایی که نماد بزرگواری، بخشش و بزرگمنشی است، در پاسخ میگوید:
بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را؛پس به گوشه صحرایی به حاجتی برون رفته بودم. خارکنی را دیدم، پشتهای از خار فراهم آورده است.
🔆گفتمش: به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمدهاند؟ گفت:
هر که نان از عمل خویش خورد / منت حاتم طایی نبرد
من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم.
🪵در واقع مرد خارکن، استقلال و تکیه بر توان خویش را از هر چیزی برتر میدانست و حتی کمک حاتم طایی را هم قبول نکرد.
🌳این حکایت نمیخواهد به ما بگوید که کمک دیگران را قبول نکنیم؛ بلکه میخواهد به ما بگوید که باید روی پای خود بایستیم و از دیگران، توقع و انتظار کمک نداشته باشیم.
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
┏┅❧"""✾""""✾"""❧┅┓
@Quran_movahed
┗┅❧"""✾""""✾"""❧┅┛✅
🍎مدتی پیش، یکی از دوستانم واقعاً از زندگی، خسته و رنجور شده بود و افسردگی با تمام قوا بر او غلبه کرده بود.
☕روزی با هم در یک کافه دلنشین نشسته بودیم و صحبت میکردیم که دوباره ناله و شکایتهای همیشگیاش را شروع کرد.
📕من در آن زمان مشغول خواندن گلستان سعدی بودم و حکایتهای این کتاب، تأثیری عمیق بر نگرش و طرز فکر من گذاشته بود.
🖌آنجا بود که چند مورد از حکایت های گلستان را برایش خواندم و او را تشویق کردم که گلستان را مطالعه کند.
🍸مدتی بعد دوباره با هم در یک کافه قرار گذاشتیم تا چند دقیقهای را کنار هم باشیم و صحبت کنیم. آنجا بود که برایم از تأثیر بینظیر حکایتهای گلستان سعدی روی طرز فکرش سخن گفت.
👓طرز فکر یا نگرش، حکم عینکی را دارد که به چشم میگذاریم و از طریق آن به دنیا مینگریم؛اگر شیشه این عینک روشن و شفاف باشد، ما دنیا را درست و شفاف میبینیم و اگر شیشه آن رنگی یا کدر باشد، قطعاً نمیتوانیم دنیا را درست و شفاف ببینیم و درک کنیم.
🔴مواقعی که دچار طرز فکر منفی میشویم، لازم است از کتابها و آموزههای بزرگان کمک بگیریم و نگاه خود را شفاف کنیم
🔅سعدی از حکایت شماره 13 از باب سوم گلستان سعدی (باب در فضیلت قناعت)، نقل میکند که روزی مردم از حاتم طایی پرسیدند که چه کسی در تمام جهان از تو بلندهمتتر و جوانمردتر است؟
⚜حاتم طایی که نماد بزرگواری، بخشش و بزرگمنشی است، در پاسخ میگوید:
بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را؛پس به گوشه صحرایی به حاجتی برون رفته بودم. خارکنی را دیدم، پشتهای از خار فراهم آورده است.
🔆گفتمش: به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمدهاند؟ گفت:
هر که نان از عمل خویش خورد / منت حاتم طایی نبرد
من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم.
🪵در واقع مرد خارکن، استقلال و تکیه بر توان خویش را از هر چیزی برتر میدانست و حتی کمک حاتم طایی را هم قبول نکرد.
🌳این حکایت نمیخواهد به ما بگوید که کمک دیگران را قبول نکنیم؛ بلکه میخواهد به ما بگوید که باید روی پای خود بایستیم و از دیگران، توقع و انتظار کمک نداشته باشیم.
❖═▩ஜ••🍃🌸🍃••ஜ▩═❖
┏┅❧"""✾""""✾"""❧┅┓
@Quran_movahed
┗┅❧"""✾""""✾"""❧┅┛✅