♦️بیتابیی بتپرست: نقد متن قبل از شنیدن آن! /۱
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیروز ۲۹ آذر ۱۴۰۳ منتظر دیدار آقای هادیی حکیم شفایی -یک شریعتیست با تأخیر- بودم؛ چون او بارها به نقدهای من به شریعتی واکنش حاد نشان داده است. گمان داشتم او در جلسه شرکت خواهد کرد. اما او حضور نداشت. متنی که از جلسه منتشر شده هم ناقص است. دیشب باشگاه اندیشه دقایق پایانیی گفتوگوهای پس از سخنرانی را منتشر کردم و من هم با تیتر «بخشی از جلسهی "شریعتی پس از شریعتی"» منتشر اش کردم. در صفحهی گفتوگوهای کانال زیر سقف آسمان نیز در پاسخ به یک مخاطب محترم توضیح دادم که «این فقط قسمت انتهاییی پرسش و پاسخ و گفتوگو است. اصل سخنرانیی من و دکتر باغیدوست منتشر نشده و فقط دکتر میری سخنرانیی خودشان را منتشر کرده اند که من هم بازنشر کردم.» دکتر سیدجواد میریی عزیز -سخنران سوم جلسه- صدای خود را ضبط کرد و امروز منتشر کرد و من هم بازنشر اش کردم. بنابراین، هنوز سخنرانیی دو سخنران اول و دوم یعنی دکتر بهزاد باغیدوست و سخنرانیی من شنیده نشده است. در نوشتهی آقای هادیی حکیم شفایی هیچ نشانهای از اینکه اصل سخنرانیها شنیده باشد، نیست بلکه تمام نشانههای حاکی از آن است که اصل سخنرانیها را نشنیده است.
بهراستی، چهطور میتوان سخنرانیهایی را که هنوز شنیده نشده، نقد کرد؟ آیا میتوان چند دقیقه از گفتوگوی بعد از سخنرانیها ملاک داوری قرار داد و اقدام به نقد نمود در حالیکه متن اصلی شنیده نشده؟ این رفتار از چه کسانی میتواند سر بزند؟
از نظر من چنین رفتاری رفتار بتپرستان است و از کسانی سر میزند که از نقد سخنرانان بیتاب شده اند و مجال نمیدهند که متن اصلیی دو سخنران منتشر شود. ما چه کسی را نقد کرده ایم: دکتر علیی شریعتی، کسی که بدل به بت گروهی از افراد شده است که من آنان را شریعتیست خوانده ام و آنان را به دو دستهی شریعتیست بههنگام و شریعتیست با تأخیر تقسیم کرده ام. از قضا من در سخنرانیی خود از فرهنگ بتپرستی (بتپرستی در معنای وسیعتر کلمه و با ارایهی تعریف از آن) در ایران امروز سخن گفته ام و آن را نقد کرده ام. نمیدانستم به همین سرعت شاهد از غیب میرسد!
شتابناکی این شریعتیست با تأخیر فقط در نقد متن قبل از انتشار آن خلاصه نمیشود. او از فرط عجله چند جا اسم دکتر باغی دوست را «باقردوست» نوشته است! جالبتر از همه این است که دکتر میری نیز نقدی را از قول برخی متوجه دکتر شریعتی کرد و عملاً آن را تأیید کرد و سپس با مایه گذاشتن از خود کوشید آن را توضیح دهد و تبیین کند و تا حدی موجه سازد: آشوبناکیی افکار و آثار شریعتی. اما ناقد عجول به این سخنرانی نپرداخته بلکه به سخنرانیهایی که نشنیده است پرداخته و نوشته است:
«نگارندهی این سطور بر این باور است که زوال نقد، سستی استدلال و یا تعارض میان ادعا و عمل، در سخن و عمل هر دو سخنران، آشکار بود لذا عمده نقدهای مطرح شده ناموجه هستند» (حکیم شفایی، https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls/1676).
بهراستی، او چهطور توانستهی عمدهی نقدهای دو سخنران را بدون گوش کردن متن اصلیی سخنرانیها دریابد و احصا کند و بدانها پاسخ دهد؟ او در نوشتهی خود از اخلاق و اخلاق نقد سخن میگوید ولی سخنرانیها منتشر نشده را نقد کرده است! مایهی شگفتی است! در سالهای اخیر پدیدههای عجیبی در عرصهی فرهنگ ایرانزمین رخ میدهد. پیشتر نیز خانم محترمی کتاب دو سه خروار کیاست مرا بیآنکه بخواند (خود اذعان کرده بود که کتاب را نخوانده است)، نقد کرده بود!
بداخلاقی و بدکنشیی دیگر حکیم شفایی آن است که عنوان متن خود و نیز در ذیل عنوان، مرا جزو گروهی به نام «شریعتیزدایان» قرار داده است، در حالی که من نه در سخنرانی و نه در گفتوگوهای پس از آن از چنین تعبیری بهره نبرده ام و این باز نشان میدهد که او سخنرانیی مرا گوش نکرده است.
ادامه دارد. 👇👇👇
#نقد
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیروز ۲۹ آذر ۱۴۰۳ منتظر دیدار آقای هادیی حکیم شفایی -یک شریعتیست با تأخیر- بودم؛ چون او بارها به نقدهای من به شریعتی واکنش حاد نشان داده است. گمان داشتم او در جلسه شرکت خواهد کرد. اما او حضور نداشت. متنی که از جلسه منتشر شده هم ناقص است. دیشب باشگاه اندیشه دقایق پایانیی گفتوگوهای پس از سخنرانی را منتشر کردم و من هم با تیتر «بخشی از جلسهی "شریعتی پس از شریعتی"» منتشر اش کردم. در صفحهی گفتوگوهای کانال زیر سقف آسمان نیز در پاسخ به یک مخاطب محترم توضیح دادم که «این فقط قسمت انتهاییی پرسش و پاسخ و گفتوگو است. اصل سخنرانیی من و دکتر باغیدوست منتشر نشده و فقط دکتر میری سخنرانیی خودشان را منتشر کرده اند که من هم بازنشر کردم.» دکتر سیدجواد میریی عزیز -سخنران سوم جلسه- صدای خود را ضبط کرد و امروز منتشر کرد و من هم بازنشر اش کردم. بنابراین، هنوز سخنرانیی دو سخنران اول و دوم یعنی دکتر بهزاد باغیدوست و سخنرانیی من شنیده نشده است. در نوشتهی آقای هادیی حکیم شفایی هیچ نشانهای از اینکه اصل سخنرانیها شنیده باشد، نیست بلکه تمام نشانههای حاکی از آن است که اصل سخنرانیها را نشنیده است.
بهراستی، چهطور میتوان سخنرانیهایی را که هنوز شنیده نشده، نقد کرد؟ آیا میتوان چند دقیقه از گفتوگوی بعد از سخنرانیها ملاک داوری قرار داد و اقدام به نقد نمود در حالیکه متن اصلی شنیده نشده؟ این رفتار از چه کسانی میتواند سر بزند؟
از نظر من چنین رفتاری رفتار بتپرستان است و از کسانی سر میزند که از نقد سخنرانان بیتاب شده اند و مجال نمیدهند که متن اصلیی دو سخنران منتشر شود. ما چه کسی را نقد کرده ایم: دکتر علیی شریعتی، کسی که بدل به بت گروهی از افراد شده است که من آنان را شریعتیست خوانده ام و آنان را به دو دستهی شریعتیست بههنگام و شریعتیست با تأخیر تقسیم کرده ام. از قضا من در سخنرانیی خود از فرهنگ بتپرستی (بتپرستی در معنای وسیعتر کلمه و با ارایهی تعریف از آن) در ایران امروز سخن گفته ام و آن را نقد کرده ام. نمیدانستم به همین سرعت شاهد از غیب میرسد!
شتابناکی این شریعتیست با تأخیر فقط در نقد متن قبل از انتشار آن خلاصه نمیشود. او از فرط عجله چند جا اسم دکتر باغی دوست را «باقردوست» نوشته است! جالبتر از همه این است که دکتر میری نیز نقدی را از قول برخی متوجه دکتر شریعتی کرد و عملاً آن را تأیید کرد و سپس با مایه گذاشتن از خود کوشید آن را توضیح دهد و تبیین کند و تا حدی موجه سازد: آشوبناکیی افکار و آثار شریعتی. اما ناقد عجول به این سخنرانی نپرداخته بلکه به سخنرانیهایی که نشنیده است پرداخته و نوشته است:
«نگارندهی این سطور بر این باور است که زوال نقد، سستی استدلال و یا تعارض میان ادعا و عمل، در سخن و عمل هر دو سخنران، آشکار بود لذا عمده نقدهای مطرح شده ناموجه هستند» (حکیم شفایی، https://t.me/ReligionPhilosophyPoliticsAnimls/1676).
بهراستی، او چهطور توانستهی عمدهی نقدهای دو سخنران را بدون گوش کردن متن اصلیی سخنرانیها دریابد و احصا کند و بدانها پاسخ دهد؟ او در نوشتهی خود از اخلاق و اخلاق نقد سخن میگوید ولی سخنرانیها منتشر نشده را نقد کرده است! مایهی شگفتی است! در سالهای اخیر پدیدههای عجیبی در عرصهی فرهنگ ایرانزمین رخ میدهد. پیشتر نیز خانم محترمی کتاب دو سه خروار کیاست مرا بیآنکه بخواند (خود اذعان کرده بود که کتاب را نخوانده است)، نقد کرده بود!
بداخلاقی و بدکنشیی دیگر حکیم شفایی آن است که عنوان متن خود و نیز در ذیل عنوان، مرا جزو گروهی به نام «شریعتیزدایان» قرار داده است، در حالی که من نه در سخنرانی و نه در گفتوگوهای پس از آن از چنین تعبیری بهره نبرده ام و این باز نشان میدهد که او سخنرانیی مرا گوش نکرده است.
ادامه دارد. 👇👇👇
#نقد
#علی_شریعتی
#بهزاد_باغیدوست
#هادی_حکیم_شفایی
@NewHasanMohaddesi