آزاد یا در آتش؛ زنان کُرد در جدال میان فمینیسم و ناسیونالیسم🔻
✍ کتاب «زنان کُرد، در بطن تضاد تاریخی فمینیسم و ناسیونالیسم» دربارهی وضعیت «زن کُرد» در قرن بیستم است و با بررسی وضعیت زنان کُرد در ترکیه، ایران، عراق، سوریه و شوروی تلاش میکند تا تصویری روشنتر از زنان کُرد ارائه دهد. شهرزاد مجاب پس از روایت راه طولانیِ کُردها در ترکیه و تعاملات زنان کُرد و ترک با هم، از شکلگیریِ گفتوگو میان فمینیستهای ترک و کُرد خبر میدهد و همبستگی زنان ترک و کُرد را نتیجهی بازداشتهای همزمانِ آنها در جریان مقاومت در برابر خشونت دولتی علیه زنان میداند.او در عین حال معتقد است که «گرچه فمینیستهای ترک پیشتر چالشی جدی، هرچند محدود، با ملیتِ خود به راه انداختهاند اما فمینیستهای کُرد هنوز آنطور که باید و شاید با ناسیونالیسمِ خود به مقابله برنخواستهاند.» این مواجهه و کشمکش بین ناسیونالیسم و وضعیت و خواستههای زنان، یکی از مضامین اصلی است که در بخشهای مختلف کتاب به آن پرداخته شده است.
✍ شاید جذابترین بخش کتاب، فصلی است که به تجربهی زنان کُرد در ایران طی دورهی استقرار جمهوری کردستان پرداخته است. در ۲۲ ژانویهی ۱۹۴۶، پس از پایان جنگ جهانی دوم، کردها به رهبریِ حزب دموکراتیک کردستان و با حمایت نیروهای شوروی که همچنان بخشهایی از شمال ایران را در اشغال داشتند، جمهوری کردستان، با مرکزیت مهاباد، را تأسیس کردند. در قانون اساسی جمهوری کردستان آمده بود که «زنان در تمامی امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید از حقوقی برابر با مردان برخوردار باشند.» اما به نوشتهی مجاب، در آنجا نیز سیاست جنسیتیِ حزب از نگرش ناسیونالیستیِ رهبریِ مردانهی آن و شیوهی تلاش این رهبران و زنان برای تغییر وضع موجود در محدودهی بافت اجتماعی، فرهنگی و سیاسیِ آن زمان متأثر بود. در ۱۵ مارس همان سال، حزب زنان به دعوت «بانوی رهبر کردستان»، همسر قاضی محمد، اعلام موجودیت کرد، حزبی که مجاب آن را نه ثمرهی جنبشی فمینیستی بلکه مخلوق یک سازمان سیاسی و کاملاً تحت سلطهی مردان میداند. گرچه حزب زنان اقداماتی برای سوادآموزی زنان انجام داد و حضور زنان در مطبوعات، تظاهرات و گردهماییها را تسهیل کرد اما مجاب زنان کنشگر کُرد در آن دوره را فاقد «هرگونه آگاهی فمنیستی» میداند و میگوید که آنها نتوانستند روابط مردسالارانه را به طور جدی به چالش بکشند. به نظر او، هرچند در جمهوری کردستان زنان برای حیات آموزشی و فرهنگی و سیاسی آماده میشدند اما جنبش فمینیستی همچنان از جنبش ناسیونالیستی عقب افتاده بود. او اضافه میکند: «نیم قرن پس از تشکیل حزب زنان، جنبش زنان در کردستان همچنان از جنبش ناسیونالیستی عقب مانده است... با این حال، سادهانگارانه است که فرض کنیم ناسیونالیسم یگانه مانع بر سر راه آزادی زنان است.»
✍ شهرزاد مجاب همزمان با واکاویِ ریشههای قتلهای ناموسی در میان کُردها، توضیح میدهد که فرهنگ کُردی نیز مانند دیگر فرهنگها یکپارچه نیست. هرچند مردسالاری یکی از مؤلفههای این فرهنگ است، اما «مبارزه برای برابری جنسیتی» هم مؤلفهی دیگری است که کمتر شناختهشده است. تأسیس نخستین سازمان کردی در سال ۱۹۱۹، محکومیت قتلهای ناموسی از سوی شاعران و سینماگران کُرد در اواسط قرن بیستم و تلاشفمینیستهای کرد برای توقف زنکشی، بهویژه در کردستان عراق، نشانههایی از همین فرهنگ است. شهرزاد مجاب نادیده گرفتن و انکار وجود فرهنگ «مبارزه برای برابری جنسیتی» در کردستان و دیگر جوامع غیرغربی را موضعی سیاسی میداند. او با مثالهای بسیار تأکید میکند که فرهنگِ خشونتِ مردسالارانه جهانشمول است و تقسیم فرهنگها به دو نوع خشونتآمیز و خشونتپرهیز، افسانهای مردسالارانهاست که وقتی به صورت شکافی بین شرق و غرب جلوه داده میشود، به افسانهای نژادپرستانه نیز تبدیل میشود.
@NashrAasoo 💭
✍ کتاب «زنان کُرد، در بطن تضاد تاریخی فمینیسم و ناسیونالیسم» دربارهی وضعیت «زن کُرد» در قرن بیستم است و با بررسی وضعیت زنان کُرد در ترکیه، ایران، عراق، سوریه و شوروی تلاش میکند تا تصویری روشنتر از زنان کُرد ارائه دهد. شهرزاد مجاب پس از روایت راه طولانیِ کُردها در ترکیه و تعاملات زنان کُرد و ترک با هم، از شکلگیریِ گفتوگو میان فمینیستهای ترک و کُرد خبر میدهد و همبستگی زنان ترک و کُرد را نتیجهی بازداشتهای همزمانِ آنها در جریان مقاومت در برابر خشونت دولتی علیه زنان میداند.او در عین حال معتقد است که «گرچه فمینیستهای ترک پیشتر چالشی جدی، هرچند محدود، با ملیتِ خود به راه انداختهاند اما فمینیستهای کُرد هنوز آنطور که باید و شاید با ناسیونالیسمِ خود به مقابله برنخواستهاند.» این مواجهه و کشمکش بین ناسیونالیسم و وضعیت و خواستههای زنان، یکی از مضامین اصلی است که در بخشهای مختلف کتاب به آن پرداخته شده است.
✍ شاید جذابترین بخش کتاب، فصلی است که به تجربهی زنان کُرد در ایران طی دورهی استقرار جمهوری کردستان پرداخته است. در ۲۲ ژانویهی ۱۹۴۶، پس از پایان جنگ جهانی دوم، کردها به رهبریِ حزب دموکراتیک کردستان و با حمایت نیروهای شوروی که همچنان بخشهایی از شمال ایران را در اشغال داشتند، جمهوری کردستان، با مرکزیت مهاباد، را تأسیس کردند. در قانون اساسی جمهوری کردستان آمده بود که «زنان در تمامی امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باید از حقوقی برابر با مردان برخوردار باشند.» اما به نوشتهی مجاب، در آنجا نیز سیاست جنسیتیِ حزب از نگرش ناسیونالیستیِ رهبریِ مردانهی آن و شیوهی تلاش این رهبران و زنان برای تغییر وضع موجود در محدودهی بافت اجتماعی، فرهنگی و سیاسیِ آن زمان متأثر بود. در ۱۵ مارس همان سال، حزب زنان به دعوت «بانوی رهبر کردستان»، همسر قاضی محمد، اعلام موجودیت کرد، حزبی که مجاب آن را نه ثمرهی جنبشی فمینیستی بلکه مخلوق یک سازمان سیاسی و کاملاً تحت سلطهی مردان میداند. گرچه حزب زنان اقداماتی برای سوادآموزی زنان انجام داد و حضور زنان در مطبوعات، تظاهرات و گردهماییها را تسهیل کرد اما مجاب زنان کنشگر کُرد در آن دوره را فاقد «هرگونه آگاهی فمنیستی» میداند و میگوید که آنها نتوانستند روابط مردسالارانه را به طور جدی به چالش بکشند. به نظر او، هرچند در جمهوری کردستان زنان برای حیات آموزشی و فرهنگی و سیاسی آماده میشدند اما جنبش فمینیستی همچنان از جنبش ناسیونالیستی عقب افتاده بود. او اضافه میکند: «نیم قرن پس از تشکیل حزب زنان، جنبش زنان در کردستان همچنان از جنبش ناسیونالیستی عقب مانده است... با این حال، سادهانگارانه است که فرض کنیم ناسیونالیسم یگانه مانع بر سر راه آزادی زنان است.»
✍ شهرزاد مجاب همزمان با واکاویِ ریشههای قتلهای ناموسی در میان کُردها، توضیح میدهد که فرهنگ کُردی نیز مانند دیگر فرهنگها یکپارچه نیست. هرچند مردسالاری یکی از مؤلفههای این فرهنگ است، اما «مبارزه برای برابری جنسیتی» هم مؤلفهی دیگری است که کمتر شناختهشده است. تأسیس نخستین سازمان کردی در سال ۱۹۱۹، محکومیت قتلهای ناموسی از سوی شاعران و سینماگران کُرد در اواسط قرن بیستم و تلاشفمینیستهای کرد برای توقف زنکشی، بهویژه در کردستان عراق، نشانههایی از همین فرهنگ است. شهرزاد مجاب نادیده گرفتن و انکار وجود فرهنگ «مبارزه برای برابری جنسیتی» در کردستان و دیگر جوامع غیرغربی را موضعی سیاسی میداند. او با مثالهای بسیار تأکید میکند که فرهنگِ خشونتِ مردسالارانه جهانشمول است و تقسیم فرهنگها به دو نوع خشونتآمیز و خشونتپرهیز، افسانهای مردسالارانهاست که وقتی به صورت شکافی بین شرق و غرب جلوه داده میشود، به افسانهای نژادپرستانه نیز تبدیل میشود.
@NashrAasoo 💭