تمام روزها را بی تو من تنها هدر کردم
نمیدانی چه ها دیدم چگونه بی تو سَر کردم
زهر شهرو دیاری با خیالت من سفر کردم
و بودن یک غزل بود و من اش بی تو زبر کردم
تو سوز ساز من هستی سرودِ واژگان ِمن
تو خورشیدی تو مهتابی شکوهِ آسمانِ من
به من گفتی برو با عشق خود دیگر میازارم
@NabBio