💠یکی از دوستان سال ۹۶روی افراد مبتلا به سرطان پژوهش کرده بود.
ازشون خواسته بود ماهی دوبار احساساتشون رو بنویسن و از زمان اطلاع از ابتلا تا مرگشون رو سیاهه کرده بود.
موارد زیاد بود ولی حقیقتا یکی بود که از همه بیشتر منو تکون داد و بهم ریخت که میخوام خلاصه با شما هم در میون بذارم.
توی هفته های آغازین اطلاع از ابتلا از این نوشته بود که:
احساس خشم و غم و ناامیدی دارم، پس اون همه زحمتی که کشیدم چی شد؟ چرا این اتفاقات باید برای من بیفته؟ همسر و بچم چی میشن؟ وسط این همه هزینه پول درمان رو از کجا بیاریم؟خانوادم چطوری میخوان با این غم کنار بیان؟بعد من چی میشن؟
بعد از مدتی که شیمی درمانی رو شروع کرده بود و لاغر شده و بود و موهاش تا حدی ریخته بود احساس غم شدید داشت، مدام از این مینوشت که ضعیف شده و توان نداره، خجالت زده بود که ضعیف شده و از پس خودش بر نمیاد، شرمنده بود از اینکه خانوادش به خاطرش به زحمت افتادن و از کار و زندگیشون موندن.در ادامه میگفت موهام رو از ته تراشیده بودم و وقتی در اومد دیگه رنگ نکردم
مشارکت اجتماعیم کم شد، عاشق پیاده روی بودم ولی دیگه نمیتونم برم، دیگه هر چیزی دستم میگیرم میفته، آرزو دارم کاش میتونستم مثل قبل خانوم خونه باشم، حسابی وزن از دست دادم و دارم سعی میکنم دوباره قوی بشم.
مدتی گذشته بود و به شدت ضعیف شده بود و کم کم مرگ رو نزدیک دیده بود، بیشتر از این مینوشت که چقدر پشیمون هست که چرا مدت بیشتری با خانواده نگذروند، چرا کمتر کار نکرد و بیشتر مسافرت نرفت، از این مینوشت که چقدر خانوادش رو دوست داره و چقدر به فرزندش افتخار میکنه که انقد قوی بوده.
در آخرین نوشته هاش گفته بود که درمانها دیگه جواب نمیدن،دکترها مرخصش کردند و گفتند روزهای آخر رو کنار خانواده باشه
حسابی بی قرار بود و به شدت ترسیده بود،خواب درست حسابی نداشت، هر چه میخورد بالا می آورد و درد شدید داشت.
همزمان آرزوی مرگ میکرد ولی به شدت از تنها شدن بچش میترسید.
این بخشی از آخرین نوشتش سه روز قبل از مرگ بود بود:
حس خوبی دارم، شدیدا درد دارم ولی دیگه اذیتم نمیکنه، نمیدونم شاید به درد عادت کردم.
از کسی ناراحت نیستم و از زندگیم هم راضی بودم، خانواده خوبی داشتم که به وجودشون افتخار میکنم.
احساس سبکی دارم، انقدر سبک که دلم میخواد پرواز کنم.
حقیقتا بهمم ریخت
زندگی کوتاهه دوستان
به عقب نگاه کنید، اصلا فهمیدید کی این همه سال گذشته و چطور ناگهان به امروز و این سن رسیدید؟
بچه ها دنیا ارزش هیچ چیز، تاکید میکنم هیچ چیزی رو نداره که بخواید به خاطرش روح و روانتون رو آزار بدید.
طوری زندگی کنید که لحظه آخر پشیمون نباشید
j🇴🇮🇳 ↯
@Mednews1