6 Jan, 22:29
6 Jan, 20:40
6 Jan, 17:52
🔖خلاصه : نامادری من فوق العاده زیباست و من خیلی بهش حس دارم... وقتی یک نفر عادت کنه به کسی دیگه راه برگشتی نیست.. جیوون بیشتر از این نمیتونه جلوی خودش رو بگیره وبه نامادریش پیشنهاد میده (مامان.. فقط همین یک بار.. میشه انجامش بدیم؟)
#manhwa 🔥#Addicted_to_My_Stepmom 💥
6 Jan, 13:37
🔖خلاصه : من همیشه فکر میکردم که دستای لرزونم به جای یه مریضی یا یه نفرین یه موهبتن. شخصیت اصلی یوجون میتونه از لرزشش توی جاهای مختلف بدنش استفاده کنه که اون از این استفاده میکنه تا زنا رو راضی کنه!
#manhwa 🔥#tremors⚡
6 Jan, 13:01
5 Jan, 22:15
🔖خلاصه : "من میتوانم به تو کمک کنم تا به هر چیزی که میخواهی تبدیل شوی. چه چیزی را بیشتر آرزو میکنی؟" او در حالی که موهایش را از پیشانیاش کنار میزد، با صدایی مهربان پرسید. "واقعا فکر کردی من کسی را به صمیمیتی که با تو داشته باشم، در آغوش میگیرم؟" خجالتزده نگاهش را دور کرد و دستهایش را به هم فشرد تا سفیدی در آنها نمایان شود. "حتی فکرهایت هم احمقانه است. تو به خوبی از هویت من آگاهی..." "بله، میدانم." "پس بگو. من کی هستم؟" دستی که در حال بازی با موهایش بود، به آرامی از کنار چانهاش عبور کرد و به گلویش رسید. با آزمایش قدرتش، به آرامی فشار بیشتری وارد کرد و او را وادار به نگاه کردن به خود کرد. وقتی او را با گردن بلند کرد تا پاشنههایش کمی از زمین بلند شود، نفسش به شدت دردناک شد. "من هم سرنوشت خواهرت را در دست دارم." او توانست درد در چشمانش را ببیند؛ چیزی در درون او شکسته بود. چشمانش که روزی مانند آسمان پرستاره شب بودند، حالا هیچ ستارهای در خود نداشتند. وقتی نور چشمانش را در حال محو شدن دید، دستانش را شل کرد و دیگر سعی نمیکرد از او فرار کند. او بهطور غریزی این را میدانست. این حس که شبیه خیس شدن در آب گرم بود، قطعاً همان چیزی بود که او هوس کرده بود. بله، این واقعاً هوس بود. پس از پذirفتن احساساتش، شروع به آرزوی تصاحب تمام دنیای او کرد. "اگر نتوانم تو را داشته باشم، همه چیز را نابود میکنم."
#manhwa 🔥#wild_night 😇
5 Jan, 18:16
🔖خلاصه : جومونگ، یک معلم زبان کره ای دبیرستانی، خود را در برابر دانش آموزان سابق خود می بیند که اکنون پدر و مادر هستند. در دوران مدرسه، این دانشآموزان سیجونگ را دوست داشتند، اما حتی اکنون در بزرگسالی، سعی میکنند معلم سابق خود را به دست آورند. آیا سجونگ می تواند در برابر جذابیت ها و پیشرفت های شاگردان گذشته خود مقاومت کند؟
#manhwa 🔥#Students⚡
5 Jan, 13:06
🔖خلاصه : من همیشه با این ذهنیت که واسه پدر خونده ام جبران کنم زندگی کردم، تا وقتی که دو زن غریبه یهویی پریدن تو زندگیمون و ادعا میکردن که دختراشن... سه چان مجذوب ظاهر تحریک کننده اونا شده بود. بی اطلاع از مقاصد کثیفش ، اون در آخر خطی رو رد میکنه که نباید بین اعضای خانواده رد بشه. "تو داری بهم میگی... که نتونستی به خودت بیای چون تمام روز داشتی یواشکی بدن منو دید میزدی؟"
#manhwa 🔥#Benefactors_Daughters⚡
4 Jan, 22:57
4 Jan, 21:28
4 Jan, 17:16
🔖خلاصه : "زن ها فقط تو تخت گریه میکنن" میخوان ارتدوکس باشن، یا غیر ارتدوکس، هیچ استثنایی هم درمورد زنان خاندان سلطنتی وجود نداره. شیطان حشری، چئون جیونگ، نیت کرده به خدمت تمام زن های دورش برسه.ولی اون تو جریان اعدام افراد فرقه شیطان پرستی کشته میشه .گرچه، حالا بعد ده سال، شیطان حشری برگشته و یکبار دیگه داره تلاش میکنه تا تمام زنان موریم رو تسخیر کنه!
#manhwa 🔥#King_of_Demons ☄️
4 Jan, 13:10
🔖خلاصه :آدمای زندان زنانه چونگیون، مهم نیست کی، همه پلید و طماع هستن. پسر خام ما ووجین موقع کار کردن اینجا به عنوان زندان بان یه دختر دسته گل رو توی این گه دونی پیدا میکنه...
#manhwa 🔥#Prison_Girl 💥
3 Jan, 20:28
3 Jan, 18:38
3 Jan, 17:48
🔖 خلاصه : کارکتر اصلی هیونوو که برا اجاره خونش سرشو کلاه گذاشتن الان دنبال یه قرون پوله. بر اساس پیشنهاد یه سونبهٔ صمیمی، هیونوو شروع میکنه به انجام یه کار نیمه وقت برای رسوندن سفارش ها برای «کلوب مرغ»، اونم با این فکر که قراره یه کار ارسال سفارش خیلی ساده باشه. هر چند اولین مشتری ای که میبینه اونجای هیونوو رو میگیره تو دستش و می پرسه، «به خاطر من راست شده...؟»
#manhwa 🔥#Chicken_Club ⭐
3 Jan, 12:49
🔖خلاصه : نامجو به یک خونه جدید، کنار یه همسایه خاص، به اسم جوهی اسباب کشی کرد.صورت و بدنش با اراده اش شانسی عوض میشد، و تنها راهی که به حالت عادی برگرده باید چند بار بصورت غیرارادی ارضا بشه! اینکه راز اون بصورت غیرمنتظره برای نامجو فاش بشه، باعث شد اون تصمیم بگیره نامجو رو شریک سکس خودش بکنه...آدما میگن که تمام مردها عاشق یه "صورت تازه" ان...یک عاشقانه-شانسی با همسایه ای که هرروز تغییر میکنه!
#manhwa 🔥#Gacha_Girl⚡
2 Jan, 21:20
🔖خلاصه : سئونگتا پس از اینکه متوجه شد همسرش به او خیانت می کند، اون به گذشته سفر میکنه، اون که میخواد از همسرش انتقام بگیره از راز های مادر همسرش سو استفاده میکنه و اونو..."عزیزم، تو نمی تونی این کار را انجام بدی ..."
#manhwa 🔥#Not_the_Daughter ☄️
2 Jan, 17:53
🔖خلاصه : مردی پس از فرار همسرش به خانه خانواده همسرش نقل مکان میکند. با این حال، او به سختی میتواند میل خود به آنها را کنترل کند، زیرا آنها مدام او را به یاد همسرش میاندازند.
#manhwa 🔥#Runaway_Wife⚡
2 Jan, 12:51
🔖خلاصه : دو-مین که داره واسه امتحان خدمات کشوری آماده میشه، توسط دوست خواهرش که توی درسش دخالت میکنه حواسش پرت میشه. یه روز دامین عاشق سونهوایی میشه که توی گل فروشی کار میکنه، و از خواهرش کمک میخواد..." میخوای حالا با خواهرت امتحانش کنی؟ "
#manhwa 🔥#My_Sis_friends ☄
1 Jan, 21:58