💌 #روایت_عاشقی
🩶🌱چون قهرمانی که از میدان پیروز برگشته باشد در بزم دشمن ایستاده بود. دشمنی که از اصل نسبش تا خودش به فسق و فجور و مشروب و آدم کشی معروف بود
🖤🌱به تشت طلایی نگاه میکرد که سر پاره ی تنش در آن بود نمی توانست چشم از آن بردارد و زیر لب تکرار میکرد
«لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَک یا الله یارحمان »🩶🌱خنده ی مرد بی شرم و مستی او را به خودش آورد که به چی می اندیشی دختر علی(ع) به اینکه خدا شما را به این روز انداخت؟ یا اینکه همه ی مردم دست شما را خواندن و روزگارتان از طرف خدا سیاه شد؟
🖤🌱
زینب شبیه پدرش بود مقتدروقهرمان،نترس و شیرزن نگاهی به مجلس بزم و آدمهای پستی که آنجا بود انداخت وچون شیر غرید و گفت در خودت چه دیده ی یزید که گمان میکنی خدا با تواست؟ به خلاف وعده ی خدا وقران عمل کردنت؟ به مشروب خوردن و بوزینه بازی و چون شیرین عقل هامست لایعقل بودنت؟ به تاراج بردن اموال وحق مردم؟یا به اینکه هرزمان هرکس خلاف تو بود قتل عامش کردی؟
🩶🌱واینکه دلخوش به این مردم نباش که مردم دنیا برای شکم و مال دنیاجلوی خدا هم صف آرایی میکنند چه برسد به رسول وبنده اش
🖤🌱
و اما والله که زینب از این واقعه جز زیبایی از خدا چیزی ندیده است؟شهادت عاقبت همه ی پاکان و بزرگان واقعی اهل دنیاست چه مرگی بهتر از شهادت در راه خدا و چه قسمتی بهتر از شهید شدن بدست پست ترین های عالم.
🩶🌱و ایا تو گمان میکنی از نوه ی زن بدکاره ی(هند جگرخوار) که آوازه اش در مثله کردن و خوردن جگر پاکان عالم پیچیده است، توقع غیراز این را داشتیم؟
🖤🌱و اما تو یزید از این پس زینب روبرویت می ایستد کو به کو برزن به برزن ،شهربه شهر تو را رسوا خواهم کرد نمیگذارم کسی این جنایت تو خاندان ابوسفیان را فراموش کند شاید یادت رفته که ابرو عزت خاندانت یک روز معروف به نوکری اجداد ما بود و هرگز نخواهم گذاشت آب خوش از گلویت پایین رود
🩶🌱حرف های زینب مجلس را به فکر فرو بردو یزید را به خود لرزندان جوری که جام شراب را پرتاب کرد و گفت این زن را
این زنی که با این همه مصائب رجز میخواند و کم نمی آورد را از من دور کنید🖤🌱و اینگونه بود که بعد از آن روز زینب حتی یک روز هم از افشاگری و تدریس علوم قرآن ورسالت واقعی دین و مظلومیت طایفه ی رسول الله کوتاه نیامد و معروف شد قهرمان مظلومین وشریکة الشهدا
سالروز شهادت حضرت زینب تسلیت
@LAAWw