گر چشم بامداد به خورشید روشن است
ما را دل از خیالِ تو جاوید روشن است
آوارگیست طالعِ ما روشنانِ عشق
وین مدّعا زِ گردشِ خورشید روشن است
در این شبی که روزنهها تیرگی گرفت
ما را هنوز دیدهٔ امّید روشن است
در قلبِ من دریچه به خورشیدها تویی
وقتی که شب زِ روزن ناهید روشن است
فرجامِ هر چراغی و شمعیست خامُشی
عشق است و بزمِ عشق که جاوید روشن است
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
@Iove_Poems