nomad


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Telegram


he/him @arsinner (do not text except you want to buy me some coffee or cigarettes)
t.me/HidenChat_Bot?start=446318245

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Telegram
Statistics
Posts filter


کاش میشد خودمو بزنم به مریضی و سر کلاس نرم. (خودم معلم اون کلاسم)


بعد مردی با اون یال و پشم برات میو میو کنه و لوس شه


شما فکر کن یک درویش بشینه کنارت و چای بخوری. چی بهتر از این؟


امروز متوجه شدم اگر یک گربه پرشین خسته توی خونم بود انسان خوشحالتری بودم.


Forward from: The Emu War (or Great Emu War) was a nuisance wildlife management military operation undertaken in Australia over the later p
اومدیم و فصل ۳۰ رو خوندی تموم شد. با حفره توی روحت چیکار می‌کنی؟


گربه مشکی و گربه مشکی.


شیرین در طی یک ساعت گذشته فقط ایستاد و نگاه کرد و اهمیتی به من نداد.


شیرین و درویش


نشستم توی ایوان انتظار و دارم "رختکنِ بازنده‌ها" گوش میدم و این دوگانگی انسان‌هایی که داخل ایوان همدیگه رو پیدا میکنن و خوشحالن با موضوعِ غمگین پادکست خیلی زیبا و جالبه


واقعا ۳ روز هایلایت دی ماه و احتمالا کل زمستان خواهد بود.


Forward from: Súton
این سه چهار روز خیلی چیل کردیم با بچه ها
کومان دیدیم کنار شوفاژ
فیلم دیدیم پاستا خوردیم
غذا جدید درست کردیم ۴ تایی
بازی کردیم
بیرون رفتیم و حالا هرکی نشسته مشغول کار خودشه


انرژیم تمومه واقعا نیاز دارم برم خونه، گوشیمو خاموش کنم و بخوابم


این چه کسشری بود من امتحان دادم😀


Forward from: Súton
Video is unavailable for watching
Show in Telegram
I'm happy this is me and my man


"بیا این عکسارم/ویدئورم برای تو گرفتم" and i will die for this girl.


سوزش زبون بعد از قهوه داغ رو با هیچ چیز عوض نمیکنم


تا یکشنبه حقوق میدن و امتحانای سختم تمومن و فیکس میشم


Forward from: سمور آبی
اگه تا یکشنبه بتونم یجوری زندگیمو بگذرونم بعدش هم مامانم میاد تهران هم سبا و کنسرت کاوه آفاق هم توی این هفتس و فیکس میشم.


و اینطور هم نیست که بخوام دیده شه، نه اینکه بخوام قُپیِ این رو بیام که احساساتم رو پنهان میکنم و mysterious تشریف دارم ولی در مواقع زیادی دلیلی بر نشون دادن احوالم حتی به اطرافیان شدیدا نزدیکم ندارم، ولی بعضی وقت‌ها این قضیه واقعا اذیت میکنه و نه کسی رو داری چیزی بگی چون از ابتدا هم نگفتی و نه حسِ نزدیکی خاصی میتونه مرهم دردت باشه. پس اورشیر میکنیم و کمی غصه خوردن و می‌خوابیم چون زخم قدیمی قرار نیست فردا جای بنده مدار منطقی بخونه.


در حال حاضر واقعا غمگین، افسرده یا عصبی نیستم. فقط از اون مواقعیه که یهو چشمت به یک زخم قدیمی میخوره و عوارضش رو روی زندگی حالت میبینی و برای یک لحظه اصلا نمیتونی پنهان کنی که این زخم، هرچقدر قدیمی، چقدر میسوزه و چقدر دیده نمیشه.

20 last posts shown.