جریان سرمایه و نیروی کار در خلیج فارس یکی از پیامدهای ثروت نفتی در کشورهای خلیج فارس، شکلگیری یک
نظام گردش سرمایه و نیروی کار بین کشورهای ثروتمند و فقیر در منطقه بود. این نظام باعث مهاجرت گسترده کارگران عرب از کشورهای فقیرتر به کشورهای نفتخیز شد.
۱. مهاجرت گسترده کارگران عرب به خلیج فارس- از دهه ۱۹۷۰ به بعد،
صدها هزار کارگر از کشورهای فقیرتر خاورمیانه مانند
مصر، اردن، یمن و فلسطین به کشورهای نفتخیز خلیج فارس مهاجرت کردند.
- این کارگران عمدتاً در
صنایع ساختمانی، خدماتی و حملونقل مشغول به کار شدند.
- کشورهای خلیج فارس نیاز به نیروی کار ارزان و غیرماهر برای اجرای پروژههای زیربنایی بزرگ داشتند و کشورهای فقیرتر، نیروی کار مازاد داشتند.
۲. تأثیر استخدام فلسطینیان – نسخه خلیجی پانعربیسم؟- کشورهای خلیج فارس، بهویژه در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰،
استخدام گسترده فلسطینیان را به عنوان یک اقدام همبستگی عربی تبلیغ کردند.
- این کار بخشی از
یک نسخه خلیجی از پانعربیسم بود که نشان میداد کشورهای ثروتمند خلیج فارس به حمایت از برادران عرب خود متعهد هستند.
- بسیاری از فلسطینیان در
مشاغل تخصصیتر مانند آموزش، بانکداری و مدیریت مشغول به کار شدند، زیرا در مقایسه با دیگر کارگران مهاجر، سطح تحصیلات بالاتری داشتند.
۳. مزایای مهاجرت نیروی کار برای کشورهای مبدأ (فرستنده کارگر)-
حوالههای ارزی (Remittances): کارگران مهاجر بخشی از درآمد خود را به کشورهایشان ارسال میکردند که منبع مهمی از ارز خارجی برای دولتهای آنها بود.
-
کاهش بیکاری داخلی: مهاجرت نیروی کار باعث کاهش فشار اقتصادی و اجتماعی در کشورهای فقیرتر شد.
-
انتقال مهارتها: برخی کارگران پس از بازگشت، مهارتهای جدیدی کسب کرده بودند که میتوانستند در اقتصاد کشور خود به کار ببرند.
۴. تهدیدهای احتمالی که کارگران عرب برای کشورهای خلیج فارس داشتندبا وجود نیاز به کارگران مهاجر،
حضور گسترده آنها یکسری تهدیدات بالقوه برای کشورهای خلیج فارس ایجاد کرد:
✅
تهدیدات سیاسی و ایدئولوژیک - بسیاری از کارگران مهاجر، بهویژه فلسطینیان،
دارای گرایشهای سیاسی قوی بودند، بهویژه حمایت از
سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) و گروههای مخالف رژیمهای محافظهکار خلیج فارس.
- نخبگان خلیج فارس نگران بودند که این کارگران
ایدئولوژیهای پانعربیستی، سوسیالیستی یا حتی اسلامگرایانه را در میان جمعیت داخلی گسترش دهند.
✅
ترس از بیثباتی داخلی - کشورهای خلیج فارس دارای
جمعیت کم اما ثروت زیاد بودند، در حالی که کارگران مهاجر
از کشورهای فقیر و پرجمعیت میآمدند.
- اگر این کارگران ناراضی میشدند یا درخواست حقوق بیشتر میکردند،
میتوانستند به تهدیدی برای ثبات داخلی تبدیل شوند.
- اعتراضات کارگری در برخی کشورها مانند
کویت و عربستان باعث شد دولتها سیاستهای سخت گیرانه تری علیه مهاجران اجرا کنند.
✅
نگرانی از هویت ملی و تغییر بافت جمعیتی - کشورهای کوچک مانند
امارات و قطر جمعیت بسیار کمی داشتند و ورود گسترده کارگران خارجی باعث شد که شهروندان محلی در اقلیت قرار بگیرند.
- این وضعیت باعث شد که این کشورها به تدریج
سیاستهای سخت گیرانه تری برای کنترل مهاجرت اتخاذ کنند، از جمله جایگزینی تدریجی کارگران عرب با کارگران آسیایی (هندی، پاکستانی، بنگلادشی و فیلیپینی).
۵. سیاستهای جدید: جایگزینی نیروی کار عرب با کارگران آسیایی- در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰، کشورهای خلیج فارس
ترجیح دادند که به جای کارگران عرب، از کارگران آسیایی استفاده کنند.
- دلایل این تغییر شامل موارد زیر بود:
-
کارگران آسیایی کمتر درگیر سیاست بودند و کمتر احتمال داشت که در اعتراضات شرکت کنند.
- آنها
درخواست حقوق پایینتری داشتند.
- دولتهای خلیج فارس نگرانی کمتری درباره تأثیر آنها بر
هویت ملی و فرهنگ عربی داشتند.
جمعبندی: تأثیرات کوتاهمدت و بلندمدت مهاجرت نیروی کار به خلیج فارس✅
در کوتاهمدت - مهاجرت کارگران از کشورهای فقیرتر باعث رشد سریع اقتصادی در کشورهای خلیج فارس شد.
- حوالههای مالی کارگران به کشورهایشان، به اقتصادهای فقیرتر کمک کرد.
- استخدام فلسطینیان و سایر عربها باعث شد کشورهای خلیج فارس خود را به عنوان رهبران جدید پانعربیسم معرفی کنند.
✅
در بلندمدت - افزایش جمعیت کارگران مهاجر باعث ایجاد تنشهای اجتماعی و هویتی شد.
- نگرانی از تهدیدات سیاسی باعث شد کشورهای خلیج فارس سیاستهای سختگیرانهتری را برای کنترل کارگران خارجی اتخاذ کنند.
- در نهایت،
کارگران آسیایی جایگزین کارگران عرب شدند و این تغییر هنوز هم ادامه دارد.
@Human_rights_for_world