هی تایپ میکنم هی پاک میکنم!
نمیدونم چی بگم واقعا کلمههام پشت سر هم قرار نمیگیرن...
هردفعه که خبر بد جدیدی میشنوم از دفعهی قبل ساکتتر میشم و توی خودم فرو میرم؛
انگار که این دردها در طی زمان باتلاقی رو درونم ساختند که باعث میشه هرلحظه بیشتر درون خودم، مرگها، تجاوزها، اسیدپاشیها و مهسا امینیها غرق بشم.
از دست دادن به تنهایی خیلی سخته بچهها!
حالا فرض کنید دخترتون رو با کلی امید و آرزو بهخاطر هیچی از دست بدین.
فقط یک لحظه تصور کنید و برای خانوادش طلب صبر کنید =)
نمیدونم چی بگم واقعا کلمههام پشت سر هم قرار نمیگیرن...
هردفعه که خبر بد جدیدی میشنوم از دفعهی قبل ساکتتر میشم و توی خودم فرو میرم؛
انگار که این دردها در طی زمان باتلاقی رو درونم ساختند که باعث میشه هرلحظه بیشتر درون خودم، مرگها، تجاوزها، اسیدپاشیها و مهسا امینیها غرق بشم.
از دست دادن به تنهایی خیلی سخته بچهها!
حالا فرض کنید دخترتون رو با کلی امید و آرزو بهخاطر هیچی از دست بدین.
فقط یک لحظه تصور کنید و برای خانوادش طلب صبر کنید =)