آه که آدمی، آن وقت که رویا می پرورد ، خداییست. و گداییست ، آن هنگام که به تفکّر مینشیند. و آن زمان که شوق ِ دلش فرو میخوابد، حیرانی ِ پسر ناقص زاده ای را دارد که پدر از خانه بیرونش کرده است و چشمش به آن چند سکّهی حقیری دوخته مانده که ترحّم در کف دستش گذاشته است.
فریدریش هولدرلین
گوشه نشینِ یونان
Gloomy Art