انگار مردمان دیگری وارد کرده اند و ما در وطن خودمان شده ایم بیگانه.
معنی قشنگ ترِ وطن همان پناه است.
و این روزها وطن،مثلِ اینکه خودش هم در غربت است.
و مثلِ اینکه وطن هم
در جستوجوی وطنی است
که پناهش دهد.
می گویند که وطن مادر راستین است اما چنان هر لحظه ظلم و ستم ما را به خروج از مرزها کشانده است که برخی برای ادامه دادن به دامان نامادری پناه میبرند.
وطن رنجور و شکسته بال
ما همچنان با اینکه صدای شکسته شدن استخوان هایمان می آید و میل عجیبی به بقا داریم،دوام آورده ایم.
ما به تلاش برای بقاء به امید روزی که تو از بندِ نابخردها و نادان ها نجات بیابی ادامه میدهیم.
اما بارها به این فکر کرده ام که
چقدر میتوانستی شاد باشی ولی در هر نقطهات هزاران قصه برای گریستن ساختند.
ما هر قصه را در روح خویش، به خشمی برای پایان دادن به این لکهی ننگین و سیاه افتاده بر چهرهی تو و تاریخت بدل خواهیم کرد
شاید تنها برگه برنده ما، تجربه این بوده که هیچ تلاطم و تُند بادی قویتر از قدرتِ جوانه زدن امید در قلب ما نبوده و نیست اکنون زمان ایستادن است
گرچه اندوهگین و خسته و خشمگین
اما باشکوه و امیدوار تو را نجات میدهیم
@Football_Noostalgia