اِنسانَم آرِزوست۱🌹


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Edutainment


اینجا به اتفاق می اندیشیم
تا زندگی را از آنچه هست عمیق و زیباتر سازیم!
با هم ، در کنار هم ، و برای هم،!!!
______________________

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Edutainment
Statistics
Posts filter




یکی از خودخواهانه‌ترین کارهای دنیا می‌دونید چیه؟

درگیر کردن افراد جدید، برای فراموش کردنِ افراد قدیمی ..


از خودم شرمنده شدم وقتی فهمیدم زندگی، یک جشن بالماسکه بود، در حالی‌که من با چهره‌ی واقعی‌ام در آن شرکت کرده بودم ..


#کافکا


ای‌کاش
یه اَپ دیگه هم برای چک‌کردن داشتم و تو اون واقعا یه خبری بود ..




اگر انسانی بیش از دیگران بداند ، تنها می‌شود ..




مطالعه‌ی کتاب : ” زوال بشری اثری از نویسنده‌ی فقید ژاپنی اوسامو دازای ” و به اتمام رسوندم و شدیدا با نویسنده، هم‌ذات پنداری می‌کنم ✋🏻


به‌عنوان نمونه این پاراگراف:

” گاهی اوقات فکر میکردم مجموعه ای از بدشانسی و بدبختی بر روی شانه هایم سنگینی می‌کند که اگر هر کدام از آن‌ها نصیب یکی از همسایگانم می‌شد برای تبدیل او به یک قاتل کافی بود . ”




””♡””


مادامی‌که خود ما، خودرا زیر پا می‌گذاریم؛ انتظار نداشته باشیم دیگران ما را روی سرشان حلوا حلوا کنند !
ارزشِ ما را کسی نمی‌تواند حدس بزند.
در اصل این خود ما هستیم که ارزش خودمان را تعیین می‌کنیم .

کسی نخواهد آمد که بگوید :
”ببخشید من دقت کردم دیدم همه‌ی این مدت ارزشی برای خودت قائل نبودی، پس بعد از این من به‌ جای جفتمون برات ارزش قائل می‌شم . ”

شک نکنیم که آدم‌ها می‌خواهند که تف بیندازند توی صورتمان .
چه ارزشی برای خودمان قائل باشیم و چه نباشیم !
حال چنان‌چه ببینند ارزشی برای خودمان قائل نیستیم، بی‌شک یک لگد و اردنگی نیز حواله و چاشنی‌اش می‌کنند . این ذاتِ واقعی چرخه‌ی بقاست ، پس انسانم آرزوست ✋🏻

می‌خواهم به خودم و شما بگویم :

” کَسی وسط این اتوبانِ زندگی قرار نیست بایستد تا نعشِ ما را جمع کند . ”

از سردی هوای زمستان، دلم گرفت
از این هوای ابری و باران، دلم گرفت

چون شب بوَد بدون تو ای ماه! روز من
همچون دم غروب غریبان، دلم گرفت

از هر کسی و هر چه ندارد نشان تو
از این دلم گرفته و از آن، دلم گرفت

تا کی بگو و از که بگیرم نشان تو!؟
از هر چه کوه و بحر و بیابان، دلم گرفت

جانان من! که پیکر من را تویی چو جان!
از پیکری که نیست در آن جان، دلم گرفت

یعقوب‌وار، ضجه زنم، از فراق یار
یوسف بیا که بی‌تو ز کنعان، دلم گرفت ..


تنها، زمانی‌ که درد و غم هام و فراموش می‌کنم، همون چند ساعتِ چند وقت یه بارِ که قلاب‌هام و می‌ندازم توی دریاچه و به رقص فسفر و صدای زنگوله و محیط در سکوت شب تمرکز می‌کنم ..
غم و درد و مشکلاتم خیلی زیاده
خیلی زیاد !
‌تمام سعی‌ام و می‌کنم کم نیارم ..


به قول جناب چاوشی :
نه خواب راحتی دارم، نه مایلم به بیداری ..




دیگه با چه غروری بگم خیلی صبورم !!
مگه می‌شه تو گریه، بگم مست غرورم ؟


الان بهش نیاز داری و نیست ..
بعدا وجود داشتنش چه فایده‌ای داره ؟




در این شرایط کارکردن، جان کندن است .
فکرِ پریشانِ در هم ریخته مثل آب در دستهایم بند نمی‌شود .
گاه دلم می‌خواهد بخوابم و بیدار نشوم، ولی آرامشی که آدم به آن آگاه نباشد، چه لطفی دارد؟


روزها در راه ؛ شاهرخ مسکوب




هرگز زندگی خصوصی خود را عمومی نکنیم .
زیرا باعث گستردن بساط تفریح و سرگرمی برای دیگران خواهیم شد ..



20 last posts shown.