#برشی_از_کتاب
ديکتاتورها خود را مهربان مي دانند و حتي از شنيدن سرودهاي زيبا و لطيف، اشک از ديدگان سرازير مي کنند، به شعر و نقاشي و داستان هاي رمانتيک و موسيقي و هنر علاقة فراواني نشان مي دهند و از اين طريق، خود و بسياري از مردم را تحت تأثير رفتارشان قرار مي دهند، اما همزمان خون بسياري از انسان ها را در پياله هاي طلايي سر مي کشند يا مثل شاه عباس کبير، دستور ميدهد در رکابش، مخالفانش را زنده زنده بخورند يا همچون نادرشاه بزرگ، چشم هاي مردم يک شهر را بالجمله از کاسة سر درمي آورند.
اکثر ديکتاتورها افرادي مذهبي هستند و در مواقع لزوم خود را با عالم غيب مرتبط مي دانند که نمونه هاشان در همین نزدیکی ها قابل شناسایی اند.
ديکتاتورها را همة مردم مي شناسند، اگر در کوتاه مدت نتوانند پروندة آنها را به سينة تاريخ بسپارند اما عاقبت، کودکي گرسنه در این جا و آن جا یا يکي از کشورهاي آفريقايي يا آسيايي و.. پيدا مي شود تا عکس ديکتاتور کشورش را از روي ديوار با تيغي کُند، بتراشد. يعني ديکتاتورها هم مي ميرند و با مرگ يک ديکتاتور، ديکتاتورهاي همسنخ به مصيبت نشسته و عزاي عمومي اعلام مي کنند، همان کاري که معمر قذافي در ليبي به خاطر مرگ صدام کرد، تراژديي که تا انسان هست، ادامه دارد و عاقبت يکساني را از سرنوشت تمامي ديکتاتورها و طرفداران آنها که رابطه حاکمیت را با مردم قطع کرده اند، به تصوير مي کشاند؛ یعنی
توسعهنیافتگی فرایندی تصادفی نیست؛ یک انتخاب است.
از کتاب: چرا ایران نمی تواند توسعه پیدا کند؟
#دکتررحیمی_بروجردی
🌴
http://dr-alireza-rahimi.ir/wp/#دکتررحیمی_بروجردی
@DrRahimiBoroujerdi
@Dama_Iranabad
این بخش از کتاب "چرا ایران نمی تواند توسعه پیدا کند" را تقدیم می کنم به ملت سوریه که سرانجام توانستند دیکتاتور دیگری را از اریکه قدرت به زیر بکشانند و بشار اسد را با خفت و رسوایی راهی روسیه کنند؛ امااز اول ژانوية 2007 به بعد، جهان بحران زده، عراق بدون صدام، ترکمنستان بدون ترکمن باشي، شيلي بدون پينوشه، بوسني بدون ميلوسويچ و سوریه بدون بشار اسد را پيش رو داشت، ديکتاتورهايي که علی رغم مواجه کردن کشورشان با توسعه نیافتگی، هرکدام فکر مي کردند تعالي و پيشرفت را براي ملت خود مي خواهند که اين سخن تمامي ديکتاتورها در طول اعصار است؛ آن ها فکر مي کنند دروازه هاي تمدني بزرگ و قله های پیشرفت را فتح و سرانجام به روي ملت خود خواهند گشود و در این مقام، تنها راه رسيدن به توهمات را، در روحية استکباري و سلطه گري خود جستجو مي کنند.
امیدوارم این آزادی، سرانجامی تلخ نداشته باشد و سوریه پس از اسد دچار هرج و مرج و تفکر داعشیسم نشده و ملت سوریه بتوانند طعم توسعه یافتگی را بچشند.
ديکتاتورها خود را مهربان مي دانند و حتي از شنيدن سرودهاي زيبا و لطيف، اشک از ديدگان سرازير مي کنند، به شعر و نقاشي و داستان هاي رمانتيک و موسيقي و هنر علاقة فراواني نشان مي دهند و از اين طريق، خود و بسياري از مردم را تحت تأثير رفتارشان قرار مي دهند، اما همزمان خون بسياري از انسان ها را در پياله هاي طلايي سر مي کشند يا مثل شاه عباس کبير، دستور ميدهد در رکابش، مخالفانش را زنده زنده بخورند يا همچون نادرشاه بزرگ، چشم هاي مردم يک شهر را بالجمله از کاسة سر درمي آورند.
اکثر ديکتاتورها افرادي مذهبي هستند و در مواقع لزوم خود را با عالم غيب مرتبط مي دانند که نمونه هاشان در همین نزدیکی ها قابل شناسایی اند.
ديکتاتورها را همة مردم مي شناسند، اگر در کوتاه مدت نتوانند پروندة آنها را به سينة تاريخ بسپارند اما عاقبت، کودکي گرسنه در این جا و آن جا یا يکي از کشورهاي آفريقايي يا آسيايي و.. پيدا مي شود تا عکس ديکتاتور کشورش را از روي ديوار با تيغي کُند، بتراشد. يعني ديکتاتورها هم مي ميرند و با مرگ يک ديکتاتور، ديکتاتورهاي همسنخ به مصيبت نشسته و عزاي عمومي اعلام مي کنند، همان کاري که معمر قذافي در ليبي به خاطر مرگ صدام کرد، تراژديي که تا انسان هست، ادامه دارد و عاقبت يکساني را از سرنوشت تمامي ديکتاتورها و طرفداران آنها که رابطه حاکمیت را با مردم قطع کرده اند، به تصوير مي کشاند؛ یعنی
دیکتاتورها با هر مرام و مسلکی- دینی یا غیردینی- در هرکجا باشند با فضاحت می میرند اما آنچه برجای می ماند فقر و محرومیت مردم و توسعه نیافتگی شدید جامعه در ابعاد مختلف است.🌴🌴این کتاب را نوشتم که بگویم:
پایان کار اسد برای حاکمان ایران عبرت آموز نباید باشد؟
توسعهنیافتگی فرایندی تصادفی نیست؛ یک انتخاب است.
از کتاب: چرا ایران نمی تواند توسعه پیدا کند؟
#دکتررحیمی_بروجردی
🌴
http://dr-alireza-rahimi.ir/wp/#دکتررحیمی_بروجردی
@DrRahimiBoroujerdi
@Dama_Iranabad