اتاق دخترخونده‌ی هایائو میازاکی


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Blogs


نمی‌دونم بعدا میگم بهت، فعلا بفرما استودیو جیبلی چای در خدمت باشیم.
عکس‌ها و متن‌های چنل هر کدوم داستان خودشون رو دارن،
پس لطفاً بدون اجازه استفاده نکنید :))
اژدهآ🐉
با من بشنو:
@Jazzontheshore
با من حرف بزن:
@DaughterofMiyazakibot

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Blogs
Statistics
Posts filter


یکی از ویژگی‌هایی که دارم اینه که نمی‌تونم ظرف‌هارو درست بچینم و همیشه کج و کوله میشه. بابتش همیشه دعوا می‌شدم. از وقتی خونه خودم رو دارم اوضاع بهتر شده. دیگه راحت‌ترم. ولی خب دوست نداشتم با کسی مطرح هم بکنم یا کسی ببینه این موضوع رو، معمولا مهمون هم دارم ظرف‌هارو سعی می‌کنم جمع کنم.
الان داشتم چتمون رو بالا پایین می‌کردم دنبال چیزی بودم؛ یهو چشمم خورد به عکسی که چند ساعت پیش براش فرستادم. کمی مکث کردم و فکر کردم با خودم واقعا چقدر واکنش آدم‌ها می‌تونه متفاوت باشه. این منم که این عکس رو گرفتم و براش فرستادم؟
همیشه با اون به این موضوع می‌خندیم و از اینکه من چطور بعد ظرف شستنمون ظرف‌هارو اینطوری می‌چینم که به یک مو بنده دوتامون تعجب می‌کنیم.
انگار زندگی همه‌ش به کنش و واکنش‌هاست.


Forward from: AAAAAAAAAAA
من بعد از دیدن خودم در اینه




Forward from: paperback
هر چه‌قدر هم درباره‌‌‌ی سرزمین‌ها و ریشه‌‌های دیگران بخوانی، خودت باید خوش‌شانس باشی تا متوجه سرزمین درونت شوی. آن‌قدر خوش‌شانس باشی تا بتوانی به‌اندازه‌ی کافی فاصله بگیری؛ آن‌قدر که کوه‌ها و جلگه‌های کودکی‌ات شکل پوست و جوهر ظاهر شوند و همیشه فرصتی برای بازگشت هم داشته باشی.
فکر می‌کنم اگر نیما مدام به یوش برمی‌گشت و اگر من هم، حتی وقتی چندان مایل نیستم، به ساری برمی‌گردم به‌خاطر همین هماهنگی با طبیعت و زمین‌های اطراف است.
و البته برای نامه نوشتن. مسیر یوش مسیر طولانی و پیچ در پیچی است. مثل دیگر روستاهای مازندران چندان به روستاهای دیگر اطرافش نزدیک نیست. تا آن مسیر سخت را طی کردم و به یوش رسیدم فکر کردم نیما می‌آمده این‌جا تا بتواند نامه بنویسد! همان‌طور که من به ساری برمی‌گردم تا دوباره بنویسم ... عزیزم. جایی دور و کوهستانی، جایی که این‌بار به‌جای کوه و جلگه و دریا، عشق و فاصله و تنهایی، شفافیت و سادگی و خلوص مه صبح تبدیل به پوست و جوهر می‌شوند و آماده‌ی تقدیم کردن به دیگری.


این روزها دارم تلاش می‌کنم واقع‌بینانه به همه مسائل نگاه کنم. حتی سعی می‌کنم تو کار هم اینطوری باشم. دارم یاد می‌گیرم حال خوب و بد هیچ‌وقت ماندگار نیست و باید بابت هرکدوم صبور باشم و بدونم بالاخره رفت و برگشتیه. واقع‌بین باشم که اگر حالم خوبه قدرش رو بدونم و اگر حالم بده بعد از پیدا کردن دلیلیش بدونم این می‌گذره بالاخره.


اینجوری که من خونه رو سابیدم و تمیز کردم؛ تنها چیزی که الان تمیز نیست تو این خونه به نظر خود منم.


Forward from: توث‌ فرنگی






این نقاشی‌ها یه نشونه‌ست از اینکه چطور عشق تو دنیای من رو تغییر داده. ذوق و علاقه‌م به تو در همه‌چیز خلاصه می‌شه.


یک استراحت طولانی می‌خوام.🕯️








ذوق عزیزم، ذوق. ادامه دهنده‌ی تو برای انجام هرکاری.


Forward from: پانته‌آ وزیری
من یک نکته‌ای رو میخوام بگم که برای یک زندگی نه تنها تاب‌آورانه بلکه با دل آرومتر و دستاورد بیشتر خیلی کمکه:

مهمتر از اتفاقاتی که در زندگی براتون میفته، روایتی هست که از اون اتفاقات برای خودتون تعریف میکنید.

و حواستون باشه که میتونید این روایت رو انتخاب کنید. روایتی که ناخودآگاه اول شکل میگیره رو میتونید انتخاب کنید که عوضش کنین.


ناز مننننن✨ فقط آهنگ که سینک شده با صابر.


Forward from: زوربای صورتی🎀
Video is unavailable for watching
Show in Telegram


به نظرم آدم‌های سخت‌پسند بیخود می‌کنند حضوری میرن خرید و بیخود می‌کنند ایده می‌دن برای خودشون. از صبح پاره شدم.😭


عاشق چهارشنبه شب‌هام. وقتی حجم کاری کمتر میشه و حالا یک تایمی برای خودم دارم. درست وقتی بچه بودم می‌رفتم مدرسه و چهارشنبه می‌شستم کلی نقاشی می‌کشیدم. الان دقیقا مثل اون دوران، این چهارشنبه شب‌هامو خیلی دوست دارم. تایمی برای خودم.

20 last posts shown.