🌚 » داستان ترسناک


Channel's geo and language: Iran, Persian


شاید برای توام اتفاق بیفته . . . !!
خاطرات ترسناک خود شما » 👁
ارسال خاطره »
@BlackCell_bot

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Statistics
Posts filter


🚨در زیر شهر پاریس تونل‌هایی وجود دارد که بیش از شش میلیون اسکلت انسان در آنجا دفن شده‌اند.
🌚»داستان ترسناک


#ارسالی
من مصطفی هستم از تهران من ۱۶ سالمه و این اتفاق ماله پارساله ما رفتیم ویلا داشتیم وسط جنگل بعد یه ۲۰۰ متر بالا تر یا چشمه بود بعد رفتیم بعد بچه های فامیلمون که باهم رفته بودیم شمال با ما اومدن و خوش میگذشت رفتیم چشمه چادر زدیم ناهار جوجه رو پختیم و خوردیم و بچه ها رفتن تو اب ولی قسمت پر عمق نرفتن میترسیدن و یه ۵ ساعت یا بیشتر تو اب بودن و شب شد و سردشون شد و لباس پوشیدن رفتن زیر پتو بعد من رفتم لب چشمه و حدودا قسمت پر عمق لب سنگ ها وایسادم و دیدم اب چقد سرده و یهو یکی هل داد منو افتادم تو اب داشتم غرق میشدم بعد دایی م اومد نجاتم داد و یه دختر دیدم که چادر سیاه داشت و داشت گریه میکرد و ما رفتیم ویلای توی جنگل بعد از همسایه های جنگل گفتن شبا نباید میرفتید بعد گفت قسمت پر عمق یه دختر و یه پدر اونجا غرق شدن بعد گفت : دختره رفت تو اب غرق شد و خفه شد فوت کرد بعد گفت باباشم پرید تو اب خفه شدن و فوت شدن بعد گفت اب دختره رو برده و پدره رو پیدا کردن و گفت هیچ وقت دختره رو پیدا نکردن واقعا یادم نمیره
ممنون که داستانمو خوندید
🌚»داستان ترسناک


🚨تسلا ادعاهایی درباره ارتباط با موجودات بیگانه و دریافت سیگنال‌های مرموز از فضا داشت. او همچنین معتقد بود که می‌تواند انرژی و اطلاعات را از فاصله‌های دور منتقل کند و حتی روی ایده‌های انتقال فکر نیز کار می‌کرد.
🌚»داستان ترسناک


🚨ماهی سنگی که در آب‌های کم‌عمق مناطق گرمسیری یافت می‌شود، یکی از سمی‌ترین ماهی‌های جهان است. ظاهرش شبیه به یک سنگ است و اگر به طور تصادفی روی آن قدم بگذارید، نیش‌های سمی آن می‌تواند درد طاقت‌فرسا و حتی مرگ به دنبال داشته باشد.
🌚»داستان ترسناک


🚨در طول جنگ ویتنام، بیش از 3 میلیون نفر جان باختند که بیشتر آنها غیرنظامیان ویتنامی بودند. تلفات انسانی در این جنگ بسیار سنگین بود و بسیاری از خانواده‌ها بی‌خانمان و شهرها ویران شدند.
🌚»داستان ترسناک


🚨در سال 1945، شهر درسدن آلمان توسط نیروهای متفقین بمباران شد. این حمله هوایی آنقدر شدید بود که شهر را به تلی از خاکستر تبدیل کرد و بیش از 25,000 نفر در آتش‌سوزی‌های گسترده جان باختند. برخی حتی می‌گویند حرارت این آتش‌ها آن‌قدر بالا بود که افراد زنده زنده ذوب می‌شدند.
🌚»داستان ترسناک


#ارسالی
سلام این اتفاق مال چندروز پیش هست
پنجشنبه ها عمه هام جمع میشن خونه مامانبزرگم ماهم با بچه هاشون بازی میکنیم
داشتیم جن بازی میکردیم ک یهو من گفتم بچه ها این‌ کارو میکنیم جن ها عصبی نشن رفتیم ب مامانامون گفتیم اونا گفتن ن و ما دوباره با خیال راحت ب بازی ادامه دادیم.
شب ک شد عمه هام  همه رفتن خونه هاشون داستان از اینجا شروع میشه ک من از زبان پسر عمم میگم:
رفتیم خونه و میخواستم با داداش کوچیکم مشق بنویسم زیپ جامدادیم رو ک باز کردم دیدم کلی کارت فوتبالی(کیمدی منظورمه ک الان دیگ همه میشناسینش) تو جامدادیم هست و رفتم دفترچه یادداشتم و بردارم دیدم یه عالمه روش برچسب اسم چسبوندن.
خونه ما ی حالت رختکن مانند داره مث فروشگاه ها داداش کوچیکم رفت اونجا لباسشو عوض کنه دید ی کارت فوتبالی(کیمدی)خیلی باارزش اونجاست و روش با خودکار قرمز یه امضا زدن و یه چیزی ب انگلیسی نوشتن ک اصن نمیشه بخونیش.
ما رفتیم ب مامان و بابام گفتیم اونا هم تعجب کردن و گفتن ما اینکارو نکردیم و همین الان با خودتون اومدیم خونه
خلاصه فک کنم اثرات بازی بود.
حالا من از زبان خودم میگم:
بعد از اینکه پسر عمه هام رفتن،ماهم خوابیدیم صبحش امتحان ریاضی داشتم یکشنبه بود بیدار شدم مامانم هروقت میره باشگاه وای فای خونمونو خاموش میکنه
منم رفتم دیدم خاموشه خلاصه صبحونه خردم و رفتم اتاق رخت خوابمو جمع کردم خواستم برم‌وای فای و روشن کنم دیدم خودش روشن بود
اولش فک‌کردم خودم روشن کردم ولی بعدش دیدم ن من ک تازه از خواب بیدار شدم
مامانم رفته باشگا و صب ک دیدم وای فای خاموش بود.
خلاصه ک این بازی هارو نکنید و ن فک‌میکنم  این اتفاق هاعواقب همین بازی ها بوده
🌚»داستان ترسناک


🚨در قله اورست بیش از 200 جسد یخ‌زده کوهنوردانی که جان خود را در مسیر صعود از دست داده‌اند، همچنان در همانجا باقی مانده‌اند. این اجساد به دلایل شرایط سخت و خطرناک، امکان انتقال ندارند و به نوعی به نشانه‌هایی برای کوهنوردان تبدیل شده‌اند.
🌚»داستان ترسناک


🚨دریاچه نیوس در کامرون به نظر آرام می‌آید، اما این دریاچه در سال ۱۹۸۶ با انتشار گاز کربنیک از اعماق، جان حدود ۱۷۰۰ نفر را گرفت.
🌚»داستان ترسناک


#ارسالی
سلام خدمت همه دوستان عزیز
ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشع به ۴۰سال قبل .
این ماجرای واقعی وخیلی ترسناکه که برای مادرم اتفاق افتاده هروقت یادش میفتادرنگش میپرید
خونه اوناقبلاتوروستابوده وبعدازازدواج به روستای بغل دستی نقل مکان میکنه.خونه ای که میرن یه خونه ی قدیمی وبزرگ بوده که حیاط بزرگ وبالکن خیلی قشنگی داشته ولی مادرم میگفت اصلاحس خوبی ب اونجانداشتم وهمش صداهای عجیب وغریب میشنیدم .میگذره تامادرم داداش بزرگم روحامله میشه ازوقتی که متوجه میشه حامله اس همش یه گربه سیاه میادتوبالکن خونه وزل میزنه ب مادرم هرچی بیرونش میکنه وهرکاری میکنن ازاونجانمیره صداهای عجیب بلندترازقبل ب گوش مادرم میرسه یع روزعصرکه مادرم تواتاق نشسته ومشغول فرش بافتنه یه سایه سیاه وبلندمیادپشت درکه همراهش یه سوزسرمای عجیبی خونه روفرامیگیره وحشت کل بدن مادرم رودربرمیگیره جوری که تمام بدنش ازسرماوترس میلرزه توهمین موقع بابام ازراه میرسه وقتی مادرمومیبینه رنگش پریده وداره میلرزه میپرسه چی شده ماحراروتعریف میکنه بامادربزرگم حرف میزنن واونوخونه دعانویس میبرن دعانویس میگه این زن همزادداره خیلی هم همزادش سخته تنهاش نزارین تاموقع زایمان مادربزرگم وپدرم هم تاوقت زایمان تنهاش نمیزارن داداشم که ب دنیامیاد۲۰روزمیگذره مادربزرگم میره چشمه آب بیاره بابام هم که ماجرای همزادروفراموش میکنه میره بیرون مامانم تواتاق نشسته ومشغول عوض کردن کهنه بچه اس دوباره سایه سیاه میادسراغش باهمون سرمای شدیدولی این دفعه خیلی عصبانی وباسرعت نزدیک میشه مادرم که سرش روبرمیگرونه میبینه یه موجودسیاه وبزرگ باکله شبیه گوسفندوبدن آدم با چشای پاره  وپربدنش موهای سیاه بوده مادرم ک وحشت زده میخادجیغ بزنه دستش روبلندمیکنه ومحکم ب صورتش سیلی میزنه ک مادرم بیهوش میشه .وقتی بهوش میادمیبینه کل مردم ده روسرش نشستن ودارن گریه میکنن دیگه امیدنداشتن که زنده بمونه مادرم زبون بسته بوده وبااشاره دست سراغ داداشمومیگیره که مادربزرگم میزنه زیرگریه بابام میگفت وقتی برگشتم دیدم داداشت غرق خون توقنداقش بوده کمرش شکسته بوده مادرم هم رنگش کبودشده همه فک کردن مرده انگارکارخدابوده ک مادرم زنده بمونه داداشموهمون روزدفن میکنن ومادرمومیبرن خونه مادربزرگ مادریم اونجامیرن سراغ دعانویس میگه معجزه بوده که این زن زنده مونده همزادش خیلی سخته وهیچ وقت بچه ای براش نمیزاره بهتره بچه دارنشه چون ممکنه خودش هم ازبین بره بابابزرگم مادرمومیبره براش تاس میزارن یعنی اون موجودروقسم میدن که مادرمواذیت نکنه براش دعامینویسن که بایدهمیشه همراهش باشه میگذره تاخواهربزرگم روباردارمیشه این دفعه بابام ب هیچ عنوان تنهاش نمیزاره تابچه ب دنیامیادبچه که ۲ماهش میشه مادرم توراهروخونه همون موجودرومیبینه همون سرماهمون قیافه فوری میدوعه قران رودستش میگره خواهرموبغل میکنه این دفعه بابام خونس فوری متوجه میشه وبانان ونمک میفته زانومیزنه وخداروصدامیزنه موجودبه مادرم نزدیک میشه بابام نمیتونسته ببینش ولی مادرم وخواهرم میبینن وخواهرم ازبس گریه میکنه ومیلرزه ک میخادبیهوش بشه مادرم دعایی ک براش نوشتن روجلوی اون موجودمیگیره واالتماس میکنه باهاشون کاری نداشته باشه یه دفعه دراتاق محکم بازمیشه ویه صدای وحشتناک ازاتاق بغلی میادوهمه جاآروم میشه وبابام فوری میره ببینه چیه شده میبینه کل اتاق زیروروشده وفرشی ک مادرم نصفه بافته بوده تیکه تیکه شده انگارب همون رضایت نداده و۲تاگاووچندتاگوسفندروهم میکشه همون لحظه ومیره ازاون روزبه بعدمادرم دیکه اون موجودروندیدولی هروقت یادش میفتادوحشت میکرداون دعاروهمیشه باخوش نگه میداشت میترسیداگه دعاگم بشه سروکله اون موجودپیدابشه
باتشکرازشمادوستان ک حوصله کردیدوماجرای مادرمن روخوندیدموفق وپایدارباشید

🌚»داستان ترسناک


🚨برخی تئوری‌پردازان بر این باورند که "پروژه منهتن" که برای ساخت بمب اتمی در آمریکا انجام شد، نه تنها برای اهداف نظامی بلکه با هدف ارتباط با موجودات فرازمینی بود. آن‌ها معتقدند که انفجارهای هسته‌ای به عنوان پیامی برای جذب توجه موجودات بیگانه به زمین ارسال شده است.
🌚»داستان ترسناک


🚨باستان‌شناسان با استفاده از هوش مصنوعی به کشف رمزهای زبان‌های باستانی که تاکنون رمزگشایی نشده‌اند، امیدوار شده‌اند. از خط میخی گرفته تا هیروگلیف‌های مصری، هوش مصنوعی اکنون قادر است الگوهایی را تشخیص دهد که انسان‌ها از آن غافل بوده‌اند. آیا هوش مصنوعی می‌تواند به رازهای تاریخ کمک کند و زبان‌های مرده را زنده کند؟
🌚»داستان ترسناک


🚨برخی معتقدند که قله اورست ممکن است یک هرم باستانی بزرگ باشد که توسط تمدن‌های اولیه ساخته شده است. این نظریه می‌گوید که اورست در واقع یک بنای مصنوعی است که به دلیل تغییرات زمین‌شناسی به این شکل طبیعی درآمده است. آیا ممکن است که بزرگ‌ترین کوه جهان، یکی از بزرگ‌ترین رازهای تمدن باستانی باشد؟
🌚»داستان ترسناک


🚨"جک قصاب"، یکی از مرموزترین و خطرناک‌ترین قاتلان تاریخ، هویتی ناشناخته دارد و پرونده قتل‌های وحشتناک او هرگز حل نشد. از آن زمان تاکنون، صدها نظریه درباره هویت واقعی او مطرح شده است. آیا ممکن است که این پرونده هرگز حل نشود؟
🌚»داستان ترسناک


#ارسالی
سلام دخترم 18
این داستان مال یه سال پیشه شب بود همه خوابیده بودن منم میخواستم بخوابم یه طرفم مامانم خوابیده بود یه طرفم پشتی بود صورتم رو به پشتی بود کم کم داشت خوابم میبرد احساس کردم یکی داره بهم زل میزنه چشامو باز کردم انگار پشتی آینه بود خودمو تو پشتی دیدم فکر کردم خیالاتی شدم چشامو بستم دوباره باز کردم دیدم چیزی نیس بعد برگشتم صورتم رو به مامانم بود اونطرفم بابام خوابیده بود داشتم میخوابیدم حس کردم بابام داره صدام میزنه چشامو باز کردم دیدم بابام نشسته بهم زل زده بهش گفتم چیشده بابا گفت به حیاط نگاه کن نگاه کردم دیدم چیزی نیس برگشتم به بابام بگم ک تو حیاط چیزی نیس دیدم بابام خوابیده منم گرفتم بخوابم، خوابیدم تو خواب یکی تو سرم محکم مشت زد از خواب پریدم ترسیدم آیت الکرسی خوندم خوابیدم یکم گذشت دوباره یکی تو سرم محکم مشت زد از خواب پریدم مامانمو بیدار کردم بهش گفتم گفت چیزی نیس شاید خیالاتی شدی بخواب منم خوابیدم تو خواب دیدم تو حیاطمون یه دختر کوچولو ک لباس سفید پوشیده بود لباسش پراز خون بود موهاشم خیلی بلند بود تو دستشم یدونه عروسک بود اومد پایین خونمون به سمت من داشتم جیغ میکشیدم داد میزدم ک مامانم بیدارم کرد اون شب کلا نخوابیدم فرداش رفتیم پیش دعا نویس همه چیو بهش گفتم گفت جنا داشتن اذیتت میکردن بهش اونم بابات نبود جن بود ک به شکل بابات بود یدونه دعا نوشت بردم خاکش کردم زیر بالشمم چاقو و قرآن گذاشتم دیگه چیزی نشد
🌚»داستان ترسناک


🚨"هاینریش هیملر"، یکی از قدرتمندترین و بی‌رحم‌ترین شخصیت‌های نازی، به دنبال کشف رازهای ماورایی و باستانی برای تقویت حکومت نازی بود. او پروژه‌هایی برای جستجوی عتیقه‌های باستانی، از جمله نیزه‌ی سرنوشت و جام مقدس داشت. آیا هیملر می‌خواست از نیروهای اسرارآمیز برای تقویت قدرت نازی‌ها استفاده کند؟
🌚»داستان ترسناک


🚨نیکولا تسلا، نابغه‌ی فیزیک، طرح‌هایی برای یک دستگاه به نام "ماشین زلزله" داشت که گفته می‌شود قادر به ایجاد لرزش‌هایی بزرگ در ساختمان‌ها بوده است. تسلا ادعا کرد که این دستگاه می‌تواند نیروی لرزه‌ای عظیمی ایجاد کند و از آن به عنوان یک سلاح استفاده شود. آیا این دستگاه واقعاً وجود داشت یا تنها یک افسانه بود؟
🌚»داستان ترسناک


#ارسالی
سلام ۱۴ سالمه دخترم!
ما خیلی وضعمون خوب پدرو ماردم دعوا نداشتن وصعیت مالیمون خیلی خوب بود حالا تعریف پولداری نباشه ولی خیلی خوب بودیم به خواهر ۲۲ ساله دارم و یه برادر ۱۰ ساله
بعد از اینکه داییم زنشو طلاق داد و یه زن دیگه گرفت خیلی وضعمون خراب شده که الانم بده بابتم ورشکست شد هرروز تو خونه دلوا داریم چند سال پیش موقعی که داییم اون زنو اورد تو خونمون جن میدیم ما انقدر پیش دعا نویس رفتیم الان تودمون واردیم چیکار کنیم هر دعا نویس میگفت کار اون زنداییمونه همه ی خانوادمون بدبخت شدن نه ما بعد از چند سال که میشه الان بعد از دعانویسو..... اینا وصعیتمون داره بد تر میشه
یه دلانویس حرفه ای پیدا کردیم یه شیشه داد و یه کاغذ که توش زبان جنی نوشته گفت این کاغذو بزاریم روی سر داداشم شبا موقع خواب من صبح زود کنار تخت داداشم درس میخوندم که یه مرد با قد خیلی بلند فقط از کمر به پایین دیدمش،یه پوتین سیاه پاش بود اول فکر کردم توهم نیزنم که یادم افتاد دعانویسه گفت گیان سراغ دعا که ببرنش مواظب دعا باشین..
بابام شبا حس میکنه یکی صداش میزنه
دوباره رفایم پیش دعانویسه قبلی کارش واقعا خوب بود منو دید گفت که من انتخاب شده هستم یعنی کل خانوادمون و دعا کرده بودن بجز من من هیچ طلسمی روم اثر نداره الان از خودم میترسم چون خودم به چیزایی حس میکنم...
🌚»داستان ترسناک


🚨برخی تئوری‌پردازان معتقدند که تمدن باستانی آتلانتیس به دلایل ناشناخته‌ای ناپدید شد و شاید این اتفاق به دلیل استفاده نادرست از تکنولوژی‌های فوق پیشرفته‌ای باشد که آن‌ها در اختیار داشتند. این تئوری ادعا می‌کند که دانشمندان آتلانتیسی به دلیل تجربه با انرژی‌های ناشناخته به نابودی خود منجر شدند...
🌚»داستان ترسناک


#ارسالی
سلام  به دوستان
من مبینا هستم   ۱۸ سالمه
داستان از جایی شروع شد ک مامانم میگفت وقتی تورو باردار بودم خیلی شبای سنگینی داشتم از خواب میپریدم و میترسیدم ....
وقتی به دنیا اومدی یه شب برگشتم دیدم یه سایه سیاهیی بالا سرته :)
خلاصه ک از ابتدای وجودم همش باهام بودن نمیدونم علت چیه
از جایی ک یادم میاد اتفاقات از کلاس سوم ابتدایی ک بودیم شروع شد  تو خونه اولمون   بیدار شدم و دیدم یه دختر بچه  داره زیر پام  داستان میخونه حتی با پام زدمش که بره...
دوستان من به وضوح نمیدیدم  یعنی یه حالتی به شکل روح بود  مشخص بود ک یه دختر بچه با عینک و کتاب و خنده وحشتناکه ولی ادم نبود رو هوا شناور بود و روح بود  من همیشه یا تو حالت خواب و بیداری میدیدم یا وقتی از خواب  بیدار میشدم  تا چند ثانیه یه چیزایی رو میدیدم
قبلا مطالعه کردم که جن ها نمیتونن موقعی ک تو در هوشیاری کامل هستی کامل به دید تو بیان :))
این ازار ها ادامه داشت بهم میگفتن روت بختک میوفته ...در صورتی ک بختک تنگی نفس  فلج خوابه  اما من تو این حال بودم   که واقعا یه چیزایی رو میدیدم مثلا یه شب  ک بچه بودم  بدنم لرزید و احساس میکردم روحم داره از بدنم جدا میشه و وقتی کامل جدا میشد من بالا میرفتم و مامان و بابا و تودمو ک سه تایی خوابیده بودیم رو میدیدم و خیلی حس خوبی داشت   چندین بار این اتفاق برام افتاد....
الان ک بزرگ شدم  مامانم رو  به شکل جن میبینم  که  بغلم میکنه  انقدر فشارم میدههههههه  ک میخواد روحم از بدنم در بیاد   دعا نویسا میگفتن همزادته و میخواد تو از مادرت متنفر بشی   اینم بگم من چون ماددم ۱۴ سالگی منو حامله شد و تجربه ای از تربیت و بزرگ کردن بچه نداشت خیلی تو بچگی دعوا میکردیم و کتک بیخودی میزد و افسردگی گرفت بزرگ شدم خاطره های بد  داشتم این داستانا تا وقتی خونمونو عوض کردیم ادامه داشت 
خیلی اتفاقا افتاد یبار حس کردم یکی پامو چنگ انداخت بیدار ک شوم دیدم سه تا خط افتاد رو پام
یا یبار احساس کردم یکی انگشتشو کرد تو گلوم انقدر ترسیدم و از این اتفاقا عصبانی بودمممم ک دندونامو تو خواب بهم فشار دادمم و انگشترو گاز گرفتم و اون بدتر کرد و تا ته گلوم برد
باورم نمیشه با سرفه از خواب بیدار شدم
  تا سه روز گلو درد داشتم و مامانم فقط بهم سوپ میداد:))
پیش هر دعا نویسی ک میریم  برای مشکلات خانوادگی  دعا نویس ک میگه اسم دخترت رو بگو میگه (مبینا)
دعا نویس سریع چشماش گرد میشه
میگه خانون دخترت اطرافش چرا انقدر پره سیاهیه خیلی دارن اذیتش میکنن تا حالا چیزی به شما نگفته :)
  و واقعا متعجبم من هر دعایی میخرم  درست نمیشه خیلی کابوسسس میبینم اما همه ی کابوسام معنی داره   شب های وحشتناکی دارم  یه شب از خواب ک بیدار شدم یهو حس کردم یکی تو حال دَوییییید  برگشتم نگا کنم یهو یه چیز سیاه کشیده شد تا سقف 
من حتی نمیتونستم جیغ بکشم  من واقعا هم خستم هم عادت کردم  خیلی وقتا شده در  هارو میبندم ولی یهو میبینم در خونه بازه  پشمام میریزه  واقعا اگه کسی میتونه کمکم کنه :)
از ادمین میخوام پیویمو بزاره:)⚘️🙂
🌚»داستان ترسناک

20 last posts shown.