انسانها بیش از هر چیز دیگر، از اندیشیدن وحشت دارند، بیش از فقر، حتی بیش از مرگ.
«اندیشه» انقلاب میکند، از تخت به زیر میکشد و نابود میسازد. امتیازات دروغین، سنن و عرف جوامع، و عادات راحت طلبانهٔ انسانها را، بدون ذرهای رحم، از دم تیغ میگذراند.
هیچ قانونی را به رسمیت نمیشناسد؛ آنارشیست است.
مراجع قانونی را به پشیزی نمیانگارد و بر خرد کهن نیز وقعی نمینهد.
اندیشه به سادگی در گودال جهنم مینگرد و هراسی او را فرا نمیگیرد.
بشر، لکه کوچکی مغروق در ژرفای بی پایانی از سکوت است؛ اندیشه این را میبیند و با این حال، غرورمندانه خود را به نمایش میگذارد، گویی ارباب کائنات است.
«اندیشه» چالاک، آزاد و عظیم است، یگانه روشنایی این جهان و بزرگترین مایه فخر بشر.
کتاب: چرا بشر میجنگد
اثر: برتراند راسل
@Archivesbooks