~ در تمام این هفت سال درباره ویدا موحد و آنچه کرد بسیار سخن گفته شده است. کنش نمادین او اصالت خود را از این واقعیت کسب میکند که هر چه از آن واقعه دور شدیم، اهمیتش بیشتر روشن شده است. این یک معیار مهم در داوری درباره آثار، رویدادها و افراد است. کیفیت در فرایند گذشت زمان ارزیابی میشود.
پیش از سخن گفتن درباره مهمترین خصلت کنش نمادین موحد، به شما خواننده محترم بسیار کنشها و افراد را یادآوری میکنم که در تمام این سالها به صحنه آمده و اجراهایشان را دیدهایم. وقتی سکه رایج، نقد کردن (یا کسب سود شخصی) از کنش سیاسی و اجتماعی به واسطه توجه اولیهی تماشاچیان است، آنوقت است که نه تنها آنچه ویدا موحد کرد، بلکه خود او و درک غیر مصرفگرایانهاش از کنشگری بیش از پیش عیان میشود؛ روحیهای برآمده از یک سلامت نفس نادر.
اما اگر بخواهم مهمترین خصلت آنچه او انجام داد را عنوان بدهم، دمیدن بر کالبد تخیل جمعی است. موحد تخیلی را یادآوری کرد که چندی بعد بگونهای همگانی اجرا شد. جامعهای که میرفت در زیر بار مسایل پیچیده حیات تمام تخیلاش را از حق آزادی به واقعیت صلب و سخت اقتصاد و سیاست ببازد، با اجرای موحد چیزی را به یاد آورد. او مثل واژهای کوچک یا شیای نادیدنی عمل کرد که کلمه یا خاطرهای فراموش شده را به یاد میآورد؛ مثل شیرینی کوچکی که به واسطه آن مارسل، مادر و شهر و خاطرات کودکیاش را در رمان جستجوی زمان از دسترفته پروست به خاطر آورد. کنش موحد یادآوری یک تخیل جمعی و قدیمی بود. همچون آذرخشی بر جعبه برقی در خیابان انقلاب جهید و ناپدید شد.
چگونه یک نفر میتواند در میان این همه مبارز تقلبی که کار را به شاشیدن در قبرستانها و فضای مجازی و رسانهها و تحلیلها رساندهاند، این گونه باشد؟ پاسخ به این سوال، راه حلی برای این وضعیت زوالیافته است.
@AminBozorgiyan
پیش از سخن گفتن درباره مهمترین خصلت کنش نمادین موحد، به شما خواننده محترم بسیار کنشها و افراد را یادآوری میکنم که در تمام این سالها به صحنه آمده و اجراهایشان را دیدهایم. وقتی سکه رایج، نقد کردن (یا کسب سود شخصی) از کنش سیاسی و اجتماعی به واسطه توجه اولیهی تماشاچیان است، آنوقت است که نه تنها آنچه ویدا موحد کرد، بلکه خود او و درک غیر مصرفگرایانهاش از کنشگری بیش از پیش عیان میشود؛ روحیهای برآمده از یک سلامت نفس نادر.
اما اگر بخواهم مهمترین خصلت آنچه او انجام داد را عنوان بدهم، دمیدن بر کالبد تخیل جمعی است. موحد تخیلی را یادآوری کرد که چندی بعد بگونهای همگانی اجرا شد. جامعهای که میرفت در زیر بار مسایل پیچیده حیات تمام تخیلاش را از حق آزادی به واقعیت صلب و سخت اقتصاد و سیاست ببازد، با اجرای موحد چیزی را به یاد آورد. او مثل واژهای کوچک یا شیای نادیدنی عمل کرد که کلمه یا خاطرهای فراموش شده را به یاد میآورد؛ مثل شیرینی کوچکی که به واسطه آن مارسل، مادر و شهر و خاطرات کودکیاش را در رمان جستجوی زمان از دسترفته پروست به خاطر آورد. کنش موحد یادآوری یک تخیل جمعی و قدیمی بود. همچون آذرخشی بر جعبه برقی در خیابان انقلاب جهید و ناپدید شد.
چگونه یک نفر میتواند در میان این همه مبارز تقلبی که کار را به شاشیدن در قبرستانها و فضای مجازی و رسانهها و تحلیلها رساندهاند، این گونه باشد؟ پاسخ به این سوال، راه حلی برای این وضعیت زوالیافته است.
@AminBozorgiyan