Forward from: بهمنی قاجار
دکتر صادق زیبا کلام و مغلطه نصف به علاوه یک
(آیا حقی به نام جدایی طلبی براساس رای اکثریت یک گروه جمعیتی وجود دارد؟ )
بخش اول
صادق زیبا کلام می گوید اگر نصف به علاوه یک کردها بگویند می خواهم جدا بشوم ، چرا زیر بار نمی روید ؟ پاسخ سر راست و مختصر آن اینست که چون هیچ کدام از شهروندان ایران با هر وابستگی که به هر گروه جمعیتی زبانی و مذهبی و.... غیره که داشته باشند حق مالکیت و مهمتر از آن حاکمیت اختصاصی بر هیچ بخشی از ایران ندارند ، بلکه یگانه حاکم و مالک سرتاسر ایران ،موجودیتی است به نام ملت ایران که حق دارد از موجودیت و تمامیت ارضی و حق حاکمیت خود نیز دفاع نماید .اما سخنان آقای دکتر زیبا کلام افزون بر این که ضدملی است ، غیر حقوقی و ناصحیح و غیر دموکراتیک و ضد لیبرال و فراتر از همه غیر اخلاقی است . ناحقی و بی ربطی ادعای دکتر زیبا کلام را از ۶ جنبه می توان بررسی گرد :
۱. دموکراسی نصف به علاوه یگ نیست
تعریف از دموکراسی به معنای نصف به علاوه یک در واقع دیکتاتوری هولناک اکثریت است ، بنابراین تعریف روسویی از دموکراسی به عنوان حاکمیت نصف به علاوه یگ رای ، خیلی زود مورد نقد قرار گرفته و امروزه می توان با قاطعیت گفت که چنین برداشت و تعریفی از دموکراسی منسوخ شده است، تعریف از دموکراسی به عنوان دموکراسی لیبرال هم اکنون بیشترین جاذبه و مقبولیت را دارد، حق اکثریت محدود به حقوق دیگران و نظم عمومی دانسته شده است ،از همین رو اگر نصف به علاوه یک یا اصولا هر اکثریتی به طور مثال رای به قانونی بودن برده داری یا مجاز بودن شکنجه بدهد ، چنین رایی بی اعتبار است به همان نسبت رای به نابودی و تجزیه یگ کشور که می تواند منتج به خونریزی بسیار و نابودی چند نسل از مردم یک کشور بشود فاقد اعتبار است .
۲. یک کشور ، ملک مشاع همه شهروندان آن است نه یک گروه خاص جمعیتی و قومی و نژادی
اصلا این عبارت اگر کردها بگویند کردستان جدا شود ، از منظر مفهمومی دچار مشکل است چرا که ما شاخصه ای برای تشخیص کرد از غیر کرد نداریم ، ما در این کشور ، فقط شهروندان ایران و بیگانگان را داریم ، حال کردها کی هستند؟ ساکنان استان کردستان ؟ خوب اگر در میان ساکنان استان کردستان، ترک زبان و فارس زبان و لرستانی و خوزستانی و .....بود هم حق رای دارد ؟ یا کردهای آذربایجان غربی و کرمانشاه و ایلام چی ؟ یا حتی کردهای خراسان ؟ چرا سایر شهروندان ایران حق ابراز نظر درباره آینده کردستان را نداشته باشند ؟ آیا آن ها الان حق مالکیت و سرمایه گذاری و.....در کردستان ندارند ، می دانیم که به درستی چنین حقی دارند و هر شهروند ایرانی به درستی این حق را دارد که در هر نقطه از ایران سرمایه گذاری کند ، مالکیت داشته باشد و ملک بخرد ، حالا منطقی و عاقلانه و اخلاقی است که کسی را صرفا به دلیل زبان و تبار یا مذهبش از ابراز نظر درباره سرزمینی که در آن مالکیت دارد و سرمایه گذاری کرده و..... محروم کرد ، اگر دختر کردی شوهر تهرانی یا اصفهانی داشته باشد و در کردستان ساکن شوند و یا پسر کردی ، دختری یزدی یا کرمانی را به همسری برگزیند ، آن ها کرد هستند یا نیستند و آیا اجازه دارند در آن رفراندوم خیالی دکتر زیبا کلام مشارکت کنند ؟ پس ببینیم که این ادعای احترام به رای نصف به علاوه یک کردها در ظاهر چه قدر خوش نما و در باطن چه قدر ضد انسانی ووتفرقه برانگیز و ضد حقوقی است ، چه قدر نژاد و قومیت و زبان را برجسته و پررنگ ساخته و چه میزان انسانیت و شهروندی را بی اعتبار و بی ارزش می سازد و در یک کلام تا چه حدی فاشیستی و ضد انسانی است . یک کشور ملک مشاع و سرزمین همه مردمان و شهروندان آن است هیچ کردستانی بر سنندج حقی ویژه تر از یگ یزدی یا کرمانی یا بلوچ و گیلک ندارد و بالعکس یگ سنندجی یا بانه ای حقی کمتر از سایر ایرانیان درباره تهران و مشهد و مازندران و شیراز و.....ندارد همه ایران متعلق به همه ایرانیان است.
۳. حقی به نام جدایی طلبی وجود ندارد
در حقوق موضوعه ما با حقوق بین الملل و حقوق داخلی سر و کار داریم ، آیا حقوق داخلی ما اجازه جدایی طلبی می دهد ، می دانیم که این طور نیست و در قانون اساسی تمامیت ارضی تضمین شده است در قوانین اساسی مشروطیت هم به همین گونه بود در حقوق بین الملل نیز تمامیت ارضی کشورها مورد احترام است و احترام به تمامیت ارضی کشورها از قواعد آمره حقوق بین الملل است ، حق تعیین سرنوشت مردم که در منشور ملل متحد و قطعنامه های متعدد مجمع عمومی و نیز آرای دیوان بین المللی دادگستری مورد تصریح قرار گرفته است باید در کنار اصل احترام به تمامیت ارضی کشورها مورد تفسیر قرار بگیرد، در این راستا حق تعیین سرنوشت مردمان نخست باید در چارچوب حق رهایی مردمان تحت اشغال خارجی از سلطه بیگانه و نیز پایان تحت الحمایگی و استعمار زدایی تفسیر شود ، در وهله بعدی به معنای ممنوعیت اشغالگری و ضمیمه سازی است .
https://t.me/bahmanighajar
(آیا حقی به نام جدایی طلبی براساس رای اکثریت یک گروه جمعیتی وجود دارد؟ )
بخش اول
صادق زیبا کلام می گوید اگر نصف به علاوه یک کردها بگویند می خواهم جدا بشوم ، چرا زیر بار نمی روید ؟ پاسخ سر راست و مختصر آن اینست که چون هیچ کدام از شهروندان ایران با هر وابستگی که به هر گروه جمعیتی زبانی و مذهبی و.... غیره که داشته باشند حق مالکیت و مهمتر از آن حاکمیت اختصاصی بر هیچ بخشی از ایران ندارند ، بلکه یگانه حاکم و مالک سرتاسر ایران ،موجودیتی است به نام ملت ایران که حق دارد از موجودیت و تمامیت ارضی و حق حاکمیت خود نیز دفاع نماید .اما سخنان آقای دکتر زیبا کلام افزون بر این که ضدملی است ، غیر حقوقی و ناصحیح و غیر دموکراتیک و ضد لیبرال و فراتر از همه غیر اخلاقی است . ناحقی و بی ربطی ادعای دکتر زیبا کلام را از ۶ جنبه می توان بررسی گرد :
۱. دموکراسی نصف به علاوه یگ نیست
تعریف از دموکراسی به معنای نصف به علاوه یک در واقع دیکتاتوری هولناک اکثریت است ، بنابراین تعریف روسویی از دموکراسی به عنوان حاکمیت نصف به علاوه یگ رای ، خیلی زود مورد نقد قرار گرفته و امروزه می توان با قاطعیت گفت که چنین برداشت و تعریفی از دموکراسی منسوخ شده است، تعریف از دموکراسی به عنوان دموکراسی لیبرال هم اکنون بیشترین جاذبه و مقبولیت را دارد، حق اکثریت محدود به حقوق دیگران و نظم عمومی دانسته شده است ،از همین رو اگر نصف به علاوه یک یا اصولا هر اکثریتی به طور مثال رای به قانونی بودن برده داری یا مجاز بودن شکنجه بدهد ، چنین رایی بی اعتبار است به همان نسبت رای به نابودی و تجزیه یگ کشور که می تواند منتج به خونریزی بسیار و نابودی چند نسل از مردم یک کشور بشود فاقد اعتبار است .
۲. یک کشور ، ملک مشاع همه شهروندان آن است نه یک گروه خاص جمعیتی و قومی و نژادی
اصلا این عبارت اگر کردها بگویند کردستان جدا شود ، از منظر مفهمومی دچار مشکل است چرا که ما شاخصه ای برای تشخیص کرد از غیر کرد نداریم ، ما در این کشور ، فقط شهروندان ایران و بیگانگان را داریم ، حال کردها کی هستند؟ ساکنان استان کردستان ؟ خوب اگر در میان ساکنان استان کردستان، ترک زبان و فارس زبان و لرستانی و خوزستانی و .....بود هم حق رای دارد ؟ یا کردهای آذربایجان غربی و کرمانشاه و ایلام چی ؟ یا حتی کردهای خراسان ؟ چرا سایر شهروندان ایران حق ابراز نظر درباره آینده کردستان را نداشته باشند ؟ آیا آن ها الان حق مالکیت و سرمایه گذاری و.....در کردستان ندارند ، می دانیم که به درستی چنین حقی دارند و هر شهروند ایرانی به درستی این حق را دارد که در هر نقطه از ایران سرمایه گذاری کند ، مالکیت داشته باشد و ملک بخرد ، حالا منطقی و عاقلانه و اخلاقی است که کسی را صرفا به دلیل زبان و تبار یا مذهبش از ابراز نظر درباره سرزمینی که در آن مالکیت دارد و سرمایه گذاری کرده و..... محروم کرد ، اگر دختر کردی شوهر تهرانی یا اصفهانی داشته باشد و در کردستان ساکن شوند و یا پسر کردی ، دختری یزدی یا کرمانی را به همسری برگزیند ، آن ها کرد هستند یا نیستند و آیا اجازه دارند در آن رفراندوم خیالی دکتر زیبا کلام مشارکت کنند ؟ پس ببینیم که این ادعای احترام به رای نصف به علاوه یک کردها در ظاهر چه قدر خوش نما و در باطن چه قدر ضد انسانی ووتفرقه برانگیز و ضد حقوقی است ، چه قدر نژاد و قومیت و زبان را برجسته و پررنگ ساخته و چه میزان انسانیت و شهروندی را بی اعتبار و بی ارزش می سازد و در یک کلام تا چه حدی فاشیستی و ضد انسانی است . یک کشور ملک مشاع و سرزمین همه مردمان و شهروندان آن است هیچ کردستانی بر سنندج حقی ویژه تر از یگ یزدی یا کرمانی یا بلوچ و گیلک ندارد و بالعکس یگ سنندجی یا بانه ای حقی کمتر از سایر ایرانیان درباره تهران و مشهد و مازندران و شیراز و.....ندارد همه ایران متعلق به همه ایرانیان است.
۳. حقی به نام جدایی طلبی وجود ندارد
در حقوق موضوعه ما با حقوق بین الملل و حقوق داخلی سر و کار داریم ، آیا حقوق داخلی ما اجازه جدایی طلبی می دهد ، می دانیم که این طور نیست و در قانون اساسی تمامیت ارضی تضمین شده است در قوانین اساسی مشروطیت هم به همین گونه بود در حقوق بین الملل نیز تمامیت ارضی کشورها مورد احترام است و احترام به تمامیت ارضی کشورها از قواعد آمره حقوق بین الملل است ، حق تعیین سرنوشت مردم که در منشور ملل متحد و قطعنامه های متعدد مجمع عمومی و نیز آرای دیوان بین المللی دادگستری مورد تصریح قرار گرفته است باید در کنار اصل احترام به تمامیت ارضی کشورها مورد تفسیر قرار بگیرد، در این راستا حق تعیین سرنوشت مردمان نخست باید در چارچوب حق رهایی مردمان تحت اشغال خارجی از سلطه بیگانه و نیز پایان تحت الحمایگی و استعمار زدایی تفسیر شود ، در وهله بعدی به معنای ممنوعیت اشغالگری و ضمیمه سازی است .
https://t.me/bahmanighajar