جایتان خالی
سیگارمو خوردم چاییمو روشن کردم هوا پَسِ دم صپّی، الان نشستم تو سکوت زمستون.
نه، زیادم سرد نیست گنجشگا دارن آذوقه جمع میکنن مورچه ها پرواز میکنن از دور چشمک میزنن ساعت ها خیره میشم به سقف گچ سیاه سقف و به درز آجرای تو حیاط میخندم اگرم خوابم برد تو خواب با خودم حرف میزنم هواسمو پرت خودم میکنم جز خودم، چه اهمیتی داره هواسم پرته و دلم ناخوش ما که سوختیمو میسازیم گرگ این شبارو ببره بخوره یه آبم روش.
(زیادی که حرف میزنم غم راه قلبمو بلد میشه سریع ماتم میکنه)
سیگارمو خوردم چاییمو روشن کردم هوا پَسِ دم صپّی، الان نشستم تو سکوت زمستون.
نه، زیادم سرد نیست گنجشگا دارن آذوقه جمع میکنن مورچه ها پرواز میکنن از دور چشمک میزنن ساعت ها خیره میشم به سقف گچ سیاه سقف و به درز آجرای تو حیاط میخندم اگرم خوابم برد تو خواب با خودم حرف میزنم هواسمو پرت خودم میکنم جز خودم، چه اهمیتی داره هواسم پرته و دلم ناخوش ما که سوختیمو میسازیم گرگ این شبارو ببره بخوره یه آبم روش.
(زیادی که حرف میزنم غم راه قلبمو بلد میشه سریع ماتم میکنه)