جایتان خالی
پنجرهها رو بستم کاغذ هم هست ساعت اتاق هم خوابیده، برق نیست (کنتر خرابه).
لم کشیدم، تنها، زیر درخت تو سرما شاید سرما بخورم
نه، البته تنها نیستم من خودمو دارم
خودم برای خودم چایی میریزم سیگار روشن میکنم و ساعت ها مینویسم که بلکه آرام بگیرم بعد ترها اگر خوابم برد یا اصلا نبرد دیگه اهمیتی نداره
ماهم میسازیم و میسوزیم آب از آب تکان نمیخوره
(سگ این شبارو ببره و بخوره)
پنجرهها رو بستم کاغذ هم هست ساعت اتاق هم خوابیده، برق نیست (کنتر خرابه).
لم کشیدم، تنها، زیر درخت تو سرما شاید سرما بخورم
نه، البته تنها نیستم من خودمو دارم
خودم برای خودم چایی میریزم سیگار روشن میکنم و ساعت ها مینویسم که بلکه آرام بگیرم بعد ترها اگر خوابم برد یا اصلا نبرد دیگه اهمیتی نداره
ماهم میسازیم و میسوزیم آب از آب تکان نمیخوره
(سگ این شبارو ببره و بخوره)