یه داستان قشنگی بود میگفت :
روزی یه شیر رو میندازن تو قفس و بعد بهش سوسیس کالباس میدن...
شیره با تعجب میگه : من آهو میخوردم این چیه آخه؟!
بهش میگن اونقدر گرسنه میمونی تا همینو بخوری، شیر چند روز بعداز شدت گرسنگی سوسیس رو میخوره...
چند روز بعد به جای سوسیس، استخون میندازن جلوش،
شیره میگه: بابا من به سوسیس عادت کردم، این چیه؟!
بهش میگن اونقدر گرسنه میمونی تا استخون رو کامل میخوری. شیر چند روز بعد از شدت گرسنگی استخون رو میخوره...
بعد یه مدت به جای استخون یونجه میریزن جلوش...
شیر میگه : بی انصافها من الاغی که یونجه رو میخوره رو درسته قورت میدادم اینو نمیخورم دیگه...بهش میگن اونقدر گرسنگی میکشی تا یونجه رو هم بخوری. شیر یه مدت مقاومت میکنه ولی بالاخره یونجه رو هم میخوره...
یه مدت بعد هیچی بهش نمیدن داد میزنه: من به یونجه عادت کردم اینو دیگه چرا نمیدین بخورم؟!
بهش میگن یونجهی مفت نداریم باید صدای الاغ دربیاری تا بهت یونجه بدیم...
خلاصه ؛ عادت چیز بدیه... یهو به خودت میای میبینی اروم اروم به همه چی حتی چیزی که فکرشم نمیکنی عادتت دادن!
🆔 @World5History
روزی یه شیر رو میندازن تو قفس و بعد بهش سوسیس کالباس میدن...
شیره با تعجب میگه : من آهو میخوردم این چیه آخه؟!
بهش میگن اونقدر گرسنه میمونی تا همینو بخوری، شیر چند روز بعداز شدت گرسنگی سوسیس رو میخوره...
چند روز بعد به جای سوسیس، استخون میندازن جلوش،
شیره میگه: بابا من به سوسیس عادت کردم، این چیه؟!
بهش میگن اونقدر گرسنه میمونی تا استخون رو کامل میخوری. شیر چند روز بعد از شدت گرسنگی استخون رو میخوره...
بعد یه مدت به جای استخون یونجه میریزن جلوش...
شیر میگه : بی انصافها من الاغی که یونجه رو میخوره رو درسته قورت میدادم اینو نمیخورم دیگه...بهش میگن اونقدر گرسنگی میکشی تا یونجه رو هم بخوری. شیر یه مدت مقاومت میکنه ولی بالاخره یونجه رو هم میخوره...
یه مدت بعد هیچی بهش نمیدن داد میزنه: من به یونجه عادت کردم اینو دیگه چرا نمیدین بخورم؟!
بهش میگن یونجهی مفت نداریم باید صدای الاغ دربیاری تا بهت یونجه بدیم...
خلاصه ؛ عادت چیز بدیه... یهو به خودت میای میبینی اروم اروم به همه چی حتی چیزی که فکرشم نمیکنی عادتت دادن!
🆔 @World5History