در خصوص حرفهایی که در ابتدا مطرح کردید، با شما موافقم. علم، چیزی است که در آزمایشگاه تأیید میشود. اما در مورد استدلال شما مبنی بر اینکه «چیزی که اکنون علم است، در گذشته علم نبوده و چیزی که اکنون علم است، ممکن است فردا علم نباشد»، بله، چیزی که اکنون بهعنوان علم شناخته میشود، در گذشته به این نام شناخته نمیشد. بهعنوان مثال، بهدلیل نبود تجهیزات و پیشرفتهای علمی، جامعه علمی باور داشت که زمین تخت است، اما با پیشرفت علمی و روششناسیهای جدید، این نظریه رد شد و اکنون جامعه علمی در این مورد به اجماع رسیده است. در علم، هیچ نظریهای ثابت نمیماند و به مرور زمان دستخوش تغییرات میشود یا نقض میگردد. اما این موضوع تأیید روانشناسی زرد نیست. مبنای روانشناسی زرد بر اساس تجربه شخصی افراد است و در فلسفه علم، تجربه شخصی افراد جایی ندارد. زیرا تجربه شخصی فرد محدود به درک خود اوست و عقل و مشاهده انسان جای خطا و سوگیری دارد و نمیتواند الگوی معتبری باشد. به همین دلیل است که در علم، هر ادعایی باید آزمایش شود تا آن نظریه دچار خطا نشود و قابل مشاهده و اثبات برای همگان باشد. برعکس، روانشناسی زرد که شعارش این است که «شما جزو دو درصدیها هستید»، علم هیچوقت نمیگوید شما جزو دو درصدیها هستید.
در رابطه با استدلال صبحانه، جامعه علمی و آکادمیک به این صورت نیست که دو دانشمند بیایند و چیزی را تأیید کنند. خیر، در کل دنیای علمی، تنها دو دانشمند نداریم و قرار نیست جامعه علمی بر اساس حرف دو دانشمند عمل کند. برای اینکه چیزی در علم تأیید شود، باید اجماع علمی در آن وجود داشته باشد و نمیتوان روی هوا حرفی زد. اینکه دانشمندان از بزرگترین صنعتها فاند میگیرند، چیزی شبیه به تئوری توطئه است.
و در آخر، اکثریت دال بر درستی ادعایی نیست. اگر پیروان برایان تریسی و آنتونی رابینز واقعاً از حرفهایشان اثری دیدهاند (که چنین آماری هم مبهم است)، دلیل بر درستی ادعای این دو فرد نیست.
در رابطه با استدلال صبحانه، جامعه علمی و آکادمیک به این صورت نیست که دو دانشمند بیایند و چیزی را تأیید کنند. خیر، در کل دنیای علمی، تنها دو دانشمند نداریم و قرار نیست جامعه علمی بر اساس حرف دو دانشمند عمل کند. برای اینکه چیزی در علم تأیید شود، باید اجماع علمی در آن وجود داشته باشد و نمیتوان روی هوا حرفی زد. اینکه دانشمندان از بزرگترین صنعتها فاند میگیرند، چیزی شبیه به تئوری توطئه است.
و در آخر، اکثریت دال بر درستی ادعایی نیست. اگر پیروان برایان تریسی و آنتونی رابینز واقعاً از حرفهایشان اثری دیدهاند (که چنین آماری هم مبهم است)، دلیل بر درستی ادعای این دو فرد نیست.