Forward from: تحلیلات ادبی
#تحلیلات
لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم¹
سخن بگفتی و قیمت برفت لؤلؤ را
بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست²
چنان که معجز موسی طلسم جادو را³
«سعدی»
1) از چشم افتادن
از چشم افتاده یکی از کنایه های متداول در زبان فارسی است.
در ادبیات پارسی کهن هم متعدد استفاده شده؛
طوری که صائب تبریزی میگوید:
روزگاری شد ز چشم اعتبار افتادهام
چون نگاه آشنا از چشم یار افتادهام
یا خود سعدی گفته:
تو دوستی کن و «از دیده مفکنم» زنهار
که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت
گاه برای شاعران این کنایه، دستمایهای برای ساخت ایهام هم شده.
مثلا در بیت اول شعر بالا اگر تامل کنیم متوجه میشویم که مصراع اول را دو جور می توان معنی کرد: [هم میتوان «لعل»را استعاره از اشک، و «از چشم افتادن» را در معنی ظاهری بدانیم و بگوییم با دیدن تو اشک از چشمم جاری شد؛ و هم میتوان لعل را در معنای خودش، و «از چشم افتادن» را در معنی کناییش بدانیم و بگوییم با دیدن لب های تو لعل(که سنگی سرخ و قیمتی است) در نظر من بی ارزش و اعتبار شد.]
نکته: در این صورت تشبیه تفضیل و مضمر هم ایجاد میشود.
خواجوی کرمانی هم میگوید:
هیچ میدانی چرا اشکم ز چشم افتاده است؟
زان که پیش هرکسی راز دلم بگشاده است
یا
چون لب لعل تو در چشم من آید چه عجب!
گرم از چشم بیفتاد عقیق یمنی
«خواجو»
در این دو بیت هم میتوان ایهام را مشاهده کرد.
بیت دوم که تقریبا همان حرف سعدی است متنها به جای «لعل» از «عقیق یمنی» بهکار برده شده.
2) قیمت برفت/ بازار شکست
بازار چیزی را شکستن کنایهست از «بی رونق کردن؛ بی ارزش کردن».
خاقانی میگوید:
رخ تو رونق قمر بشکست
لب تو قیمت شکر بشکست
و حافظ:
کرشمهای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه، رونق و ناموسِ سامری بشکن
در مصراع دوم و سوم، سعدی با استفاده از تشبیه تفضیل و مضمر، سخن را به لولو و چهره را به ماه و خور مانند کرده و از آنان برتر دانسته.
نکته: تشبیه تفضیل و مضمر، عموما باهم میآیند. میتوان گفت هرجا تشبیه تفضیل باشد، تشبیه مضمر(پنهان) هم هست.
این تشبیهات در ادبیات فارسی کاربرد زیادی دارد ولی از جایی که نشانه های تشبیه در آن دیده نمیشود تشخیص و درکشان نیاز به تامل دارد.
3) بیت سوم تلمیحی به داستان عصای موسی دارد که تبدیل به مار شد و مارهای جادویی جادوگران فرعون را از بین برد.
در اینجا هم تشبیه دیگری دیده میشود، ولی نه تشبیه مضمر وتفضیل. شاعر گفته مانند معجزه موسی که طلسم جادوگران را ناکارآمد کرد، روی زیبای یار هم باعث بیقدر و قیمت شدن زیبایی ماه و خورشید شد.
نکته: دقت باید کرد که اینجا اسلوب معادله استفاده نشده.
لبت بدیدم و لعلم بیوفتاد از چشم¹
سخن بگفتی و قیمت برفت لؤلؤ را
بهای روی تو بازار ماه و خور بشکست²
چنان که معجز موسی طلسم جادو را³
«سعدی»
1) از چشم افتادن
از چشم افتاده یکی از کنایه های متداول در زبان فارسی است.
در ادبیات پارسی کهن هم متعدد استفاده شده؛
طوری که صائب تبریزی میگوید:
روزگاری شد ز چشم اعتبار افتادهام
چون نگاه آشنا از چشم یار افتادهام
یا خود سعدی گفته:
تو دوستی کن و «از دیده مفکنم» زنهار
که دشمنم ز برای تو در زبان انداخت
گاه برای شاعران این کنایه، دستمایهای برای ساخت ایهام هم شده.
مثلا در بیت اول شعر بالا اگر تامل کنیم متوجه میشویم که مصراع اول را دو جور می توان معنی کرد: [هم میتوان «لعل»را استعاره از اشک، و «از چشم افتادن» را در معنی ظاهری بدانیم و بگوییم با دیدن تو اشک از چشمم جاری شد؛ و هم میتوان لعل را در معنای خودش، و «از چشم افتادن» را در معنی کناییش بدانیم و بگوییم با دیدن لب های تو لعل(که سنگی سرخ و قیمتی است) در نظر من بی ارزش و اعتبار شد.]
نکته: در این صورت تشبیه تفضیل و مضمر هم ایجاد میشود.
خواجوی کرمانی هم میگوید:
هیچ میدانی چرا اشکم ز چشم افتاده است؟
زان که پیش هرکسی راز دلم بگشاده است
یا
چون لب لعل تو در چشم من آید چه عجب!
گرم از چشم بیفتاد عقیق یمنی
«خواجو»
در این دو بیت هم میتوان ایهام را مشاهده کرد.
بیت دوم که تقریبا همان حرف سعدی است متنها به جای «لعل» از «عقیق یمنی» بهکار برده شده.
2) قیمت برفت/ بازار شکست
بازار چیزی را شکستن کنایهست از «بی رونق کردن؛ بی ارزش کردن».
خاقانی میگوید:
رخ تو رونق قمر بشکست
لب تو قیمت شکر بشکست
و حافظ:
کرشمهای کن و بازار ساحری بشکن
به غمزه، رونق و ناموسِ سامری بشکن
در مصراع دوم و سوم، سعدی با استفاده از تشبیه تفضیل و مضمر، سخن را به لولو و چهره را به ماه و خور مانند کرده و از آنان برتر دانسته.
نکته: تشبیه تفضیل و مضمر، عموما باهم میآیند. میتوان گفت هرجا تشبیه تفضیل باشد، تشبیه مضمر(پنهان) هم هست.
این تشبیهات در ادبیات فارسی کاربرد زیادی دارد ولی از جایی که نشانه های تشبیه در آن دیده نمیشود تشخیص و درکشان نیاز به تامل دارد.
3) بیت سوم تلمیحی به داستان عصای موسی دارد که تبدیل به مار شد و مارهای جادویی جادوگران فرعون را از بین برد.
در اینجا هم تشبیه دیگری دیده میشود، ولی نه تشبیه مضمر وتفضیل. شاعر گفته مانند معجزه موسی که طلسم جادوگران را ناکارآمد کرد، روی زیبای یار هم باعث بیقدر و قیمت شدن زیبایی ماه و خورشید شد.
نکته: دقت باید کرد که اینجا اسلوب معادله استفاده نشده.