✳️ این ۱۶۸ ساعت تماشایی - بخش دوم و آخر
پانزدهمین جشنواره فیلم عمار سرانجام پس از ۱۶۸ ساعت و نمایش دهها فیلم کوتاه و بلند و مستند و حرفهای و نیمهحرفهای سرانجام سهروز پیش به کار خود پایان داد تا این باقیات الصالحات مرحوم نادر طالبزاده و دوستانش خاطرهای خوش برای فیلمسازان جوانی باقی بگذارد که از مناطق دور و نزدیک کشور برای اعتلای اندیشههای بلند و ابراز حرفهای ناگفته یا کمتر گفتهشده به تکاپو افتادند تا سهمی در عرصه تولیدات فرهنگی کشورمان داشته باشند و فیلمهایی بسازند که ولو فقط یکبار و تنها در همین سالن سینما بهمن تهران به نمایش درآید.
من توفیق دیدن همه فیلمهای جشنواره امسال را نداشتم و تنها ۱۹ مستند از بخش «حافظه تاریخی» را تماشا کردم که در ابتدای این یادداشت به فرازهایی از آنها اشاره شد؛ مستندهایی که یکی از یکی بهتر و قویتر با شروع خوب و دادههای تازه و گاه حیرتانگیز و پرداخت هنرمندانه و در عین حال سرشار از آگاهی و امید و اندیشه بود.
واقعیت این است که خوشبختانه نسل جوان اگر در بسیاری از بخشها کمکاری داشته باشد، در ساخت مستندهای قوی و منصفانه سال به سال بهتر و موفقتر ظاهر میشود و امیدها را برای آیندهٔ بخش مستند ایران اسلامی بیشتر میکند. اما این نکته را نباید فراموش کنیم که جشنواره عمار از ابتدا قرار بوده است سینمای کسانی باشد که تریبون ندارند یا دسترسی به آن ندارند یا دارای روابطی نیستند که بتوانند این توان و این هنر را نشان دهند. عنوان جشنواره هم جشنواره مردمی عمار بوده و است. حتی بسیاری از پرتوفیقهای این سالها کسانیاند که کار خود را در جشنوارههای اولیه عمار با دوربین کوچک و فیلم کوتاه و سوژه ساده شروع کرده بودند که امروز به این سطح از ارتقا رسیدهاند. به نظر میرسد جشنواره عمار در ادامه روزها و سالهای روشن خود باید ضمن حفظ این نیروهای تربیتشده قوی، تربیت نسل بعدی جوان را جدیتر بگیرد و آنها را فراموش نکند؛ جوانانی که کسی آنها را جدی نمیگیرد و باید برای سالهای بعد هم آثار فاخر جدیدی تولید کنند تا این جشنواره همچنان، هم «مردمی» مانده باشد و هم «عمار»گونه آگاهی و بینش دهد.
@tdejakam
پانزدهمین جشنواره فیلم عمار سرانجام پس از ۱۶۸ ساعت و نمایش دهها فیلم کوتاه و بلند و مستند و حرفهای و نیمهحرفهای سرانجام سهروز پیش به کار خود پایان داد تا این باقیات الصالحات مرحوم نادر طالبزاده و دوستانش خاطرهای خوش برای فیلمسازان جوانی باقی بگذارد که از مناطق دور و نزدیک کشور برای اعتلای اندیشههای بلند و ابراز حرفهای ناگفته یا کمتر گفتهشده به تکاپو افتادند تا سهمی در عرصه تولیدات فرهنگی کشورمان داشته باشند و فیلمهایی بسازند که ولو فقط یکبار و تنها در همین سالن سینما بهمن تهران به نمایش درآید.
من توفیق دیدن همه فیلمهای جشنواره امسال را نداشتم و تنها ۱۹ مستند از بخش «حافظه تاریخی» را تماشا کردم که در ابتدای این یادداشت به فرازهایی از آنها اشاره شد؛ مستندهایی که یکی از یکی بهتر و قویتر با شروع خوب و دادههای تازه و گاه حیرتانگیز و پرداخت هنرمندانه و در عین حال سرشار از آگاهی و امید و اندیشه بود.
واقعیت این است که خوشبختانه نسل جوان اگر در بسیاری از بخشها کمکاری داشته باشد، در ساخت مستندهای قوی و منصفانه سال به سال بهتر و موفقتر ظاهر میشود و امیدها را برای آیندهٔ بخش مستند ایران اسلامی بیشتر میکند. اما این نکته را نباید فراموش کنیم که جشنواره عمار از ابتدا قرار بوده است سینمای کسانی باشد که تریبون ندارند یا دسترسی به آن ندارند یا دارای روابطی نیستند که بتوانند این توان و این هنر را نشان دهند. عنوان جشنواره هم جشنواره مردمی عمار بوده و است. حتی بسیاری از پرتوفیقهای این سالها کسانیاند که کار خود را در جشنوارههای اولیه عمار با دوربین کوچک و فیلم کوتاه و سوژه ساده شروع کرده بودند که امروز به این سطح از ارتقا رسیدهاند. به نظر میرسد جشنواره عمار در ادامه روزها و سالهای روشن خود باید ضمن حفظ این نیروهای تربیتشده قوی، تربیت نسل بعدی جوان را جدیتر بگیرد و آنها را فراموش نکند؛ جوانانی که کسی آنها را جدی نمیگیرد و باید برای سالهای بعد هم آثار فاخر جدیدی تولید کنند تا این جشنواره همچنان، هم «مردمی» مانده باشد و هم «عمار»گونه آگاهی و بینش دهد.
@tdejakam