دربارهی دو تن از هشت تن سخنان گوناگون درمیانست. در کتاب آبی تقیزاده و مستشارالدوله را میشمارد ، لیکن خود مستشارالدوله آن را براست نمیدارد ، و ما نیز انگیزهای نمیبینیم. کسانی هم نام حاجیمیرزا ابراهیمآقا را بردهاند. ولی ما آن را نیز بیانگیزه میشماریم. مستر براون ، ظهیرالسلطان و حاجیمیرزا یحیا دولتآبادی و حاجیمیرزا علیمحمد برادر [او] را نام میبرد. لیکن بیگمان دروغست. پس از بمباران مجلس که کسانی از آزادیخواهان از ایران بیرون رفتند برخی از ایشان پایشان به لندن رسیده و مستر براون را دیدهاند ، و چون مستر براون پرسشهایی دربارهی پیشامدهای ایران میکرده اینان فرصت شماردهاند که هر یکی دروغهایی بسود خود سازند و باو بازگویند. یکی از آنان ظهیرالسلطان بوده که یک داستان سراپا دروغی دربارهی بردنش بباغشاه و فرمان دادن شاه بکشتنش ساخته و به براون گفته. دیگری حاجیمیرزا یحیا بوده که خود و برادرش را در آن هشت تن جا داده. از اینگونه دروغها در استانبول نیز پراکنده شده بوده. یک تن شیخ مرتضا نامی که اکنون در تهرانست با ریسمانی گردن خود را کبود گردانیده و در استانبول میگفته مرا بباغشاه بردند و ریسمان بگردنم انداختند که خفهام گردانند. ولی فلان پیشامدی نگزاشت و رهایم کردند. این را مایهی نازش برای خود میشمارده است.
اگر بجای اینها ، یکی از آن دو سلطانالعلماء مدیر «روحالقدس» و دیگری قاضی ارداقی را شماردندی براستی نزدیکتر بودی. زیرا خواست محمدعلیمیرزا آن کسانی میبود که گستاخانه رفتار میکردند و ما دیدیم که سلطانالعلماء چه گستاخیهای نابجا مینمود. قاضی ارداقی اگرچه مرد بدزبانی نمیبود و بسخن نمیپرداخت ، ولی در دادگاه کیفر دادن به صنیعحضرت و دیگران پافشاری بیشتر مینمود. ما خواهیم دید که این دو تن را که دستگیر کردند در باغشاه هر دو را نابود گردانیدند.
هرچه هست مجلس باین درخواست محمدعلیمیرزا گردن نگزاشت و خود نتوانستی گزارد. بودند برخی نمایندگان پستنهاد که میگفتند : بهتر است این چند تن را بگیریم و بسپاریم و بکشاکش پایان دهیم. بهبهانی پاسخ داد و گفت : ما اگر این درخواست دربار را بپذیریم هر زمان درخواست دیگری خواهند کرد. اینبود پایداری نمودند. بویژه که در این روزها آواز تبریز و دیگر شهرها برخاسته و پیاپی تلگرافها بمجلس و دیگران میرسید و این مایهی پشتگرمی و استواری مجلس میگردید.
🌸
اگر بجای اینها ، یکی از آن دو سلطانالعلماء مدیر «روحالقدس» و دیگری قاضی ارداقی را شماردندی براستی نزدیکتر بودی. زیرا خواست محمدعلیمیرزا آن کسانی میبود که گستاخانه رفتار میکردند و ما دیدیم که سلطانالعلماء چه گستاخیهای نابجا مینمود. قاضی ارداقی اگرچه مرد بدزبانی نمیبود و بسخن نمیپرداخت ، ولی در دادگاه کیفر دادن به صنیعحضرت و دیگران پافشاری بیشتر مینمود. ما خواهیم دید که این دو تن را که دستگیر کردند در باغشاه هر دو را نابود گردانیدند.
هرچه هست مجلس باین درخواست محمدعلیمیرزا گردن نگزاشت و خود نتوانستی گزارد. بودند برخی نمایندگان پستنهاد که میگفتند : بهتر است این چند تن را بگیریم و بسپاریم و بکشاکش پایان دهیم. بهبهانی پاسخ داد و گفت : ما اگر این درخواست دربار را بپذیریم هر زمان درخواست دیگری خواهند کرد. اینبود پایداری نمودند. بویژه که در این روزها آواز تبریز و دیگر شهرها برخاسته و پیاپی تلگرافها بمجلس و دیگران میرسید و این مایهی پشتگرمی و استواری مجلس میگردید.
🌸