.
✍مریم موسوی
هر سال همین کار را میکنیم. ترجیح میدهم اضافه بیاید تا کم.
به کریمه گفتم من حالش را دارم. او هم گفت من هم.
ساعت ۱۱ گذشته بود. قرار شد من رانندگی کنم او پکها را بدهد. غیر از پک ها ۱۵۰ تا شلهزر اضافه زده بودیم که بدهیم خیریه.
زیر پوست شهر را شبهای زیادی با دوستانم دست کشیدهایم و درد.
دیشب جنس درد متفاوت بود اما. عمیقتر از دفعات قبل. پاسخ این سوال را جستجو کردن هم انگار بیهودهست.
امروز کمتر از هر روز حرف زدم و بیشتر از هر روز غم توی چشمهایم میچرخید. این سد کی بشکند و این سیل کی جاری شود نمیدانم.
چه تنهایانِ با همِ شگفتانگیزی هستیم ما. میلیونها نمایشنامه و داستان و شعر میان ما سرگرداناند.
نه حالِ برشمردن دارم نه توانش را. فقط میخواهم دو گروه بزرگ مذهبیها و معنویها را ببینم. دو سبک متفاوت از نگرش به زیستن. دو سلیقه. دو دریافت متفاوت. اما یکمقصد.
هر دو گروه میخواهند اخلاقی زندگی کنند. اما جالب است که جامعه مذهبیها به بهانه خمس و زکات و باقیات و صالحات و نذر و ... به راحتی هزینه میکنند تا پاسداری کنند از اعتقادات و علایقشان. خواستهها و آرزوهایشان.
اما گروه معنویها. مرا یاد گونهای از فمینیستها میاندازند، حق برابر میخواهند اما مسئولیت برابر نمیپذیرند. میشود مگر؟
میشود مگر اصرار بر سبک زندگی متفاوت از مذهب بر پایه معنویت و اخلاق بخواهی اما هیچ اقدامی نکنی برای گسترش و پاسداری از آن؟
فکر کن.
این که چه ربطی به تعطیلی خانه اندیشمندان داشته باشد؟ دارد. خیلی هم ربط دارد. در این شهر ، فقط در این شهر چند شرکت بزرگ ساختمانی هست؟ چند عمارت خالی؟ چند میلیون دلار پول بیمصرف؟ چند هزار ، چند صد هزار؟ چند میلیون پدر و پدربزرگ؟ مادر و مادربزرگ؟ چقدر سرمایهدار و تاجر و صاحب کسب و کار؟
کارتن پسر شجاع یادتان هست؟
اگر پسر شجاع در این جنگل کوچک ما زندگی میکرد آیا نمیگفت گیرم که خانه اندیشمندان را گرفتند، ما عرضهی ساختن یک خانهی بزرگتر، زیباتر، ایرانیتر، با معماری منحصر به فرد و در شان اندیشمندان علوم انسانی را آیا نداریم؟
آیا جامعهی مذهبیها برای ساختن ده ها، صدها مسجد میلیاردها هزینه نکرده و نمیکنند و نمیکردند؟
چه بد اگر تا این حد ناتوان باشیم.
چه ناامیدکننده اگر درد این نوع مواجهه توهینآمیر با طبقهی فرهیختگان را درک نکنیم.
چه تاسفانگیز اگر حاضر نباشیم دست توی جیب کنیم و هر اندازه که در توانمان است بگذاریم زمین برای ساختن خانهای بزرگ و همیشهگی برای اندیشمندان ایران. برای فرزندانمان.
من هستم و سهم خودم را برای ساختن خانهای که تماما متعلق به ما و ایران باشد میپردازم.
شهرداری هم این خانه را پس بگیرد بگذارد توی لیست باقی ساختمانهای سرگردانِ بیکارکرد.
باقی آقایانی هم که امضایشان زیر این حکم است با افتخار به کارنامهشان بیفزایند.
#مریم_موسوی
@maryammoosavism