Forward from: سایت خبری-تحلیلی کلمه
🔴 ندانستم که این دریا چه موج خونفشان دارد
✍️ سروش دباغ
▫️طی ۱۵ سال گذشته بارها در خلوت به این عکس نگاه کردهام؛ عکسی که از آن بوی مدنیت و مدارا و شورمندی به مشام میرسد... برای نسل من، خردادماه، سخت خاطرهانگیز است؛ بیست و شش سال پیش، حادثۀ دوم خرداد در آن رخ داد؛ حادثهای که نویدبخش نوع دیگری از حکمرانی و مناسبات و روابط سیاسی بود.
▫️میپنداشتم و میپنداشتیم که این خوابِ تعبیر ناشده، در سال ۸۸، با به محاق رفتن روایتی از سیاستورزیِ مشحون از دروغ و ریا و حقهبازی و پوپولیسم به محاق میرود و رؤیای ما محقق میشود. ولی نشد که نشد که نشد؛ که «ندانستم که این دریا چه موج خونفشان دارد».
▫️خردادماه، بیست و دوم و بیست و پنجم سال ۱۳۸۸ هم دارد؛ بیست و دومی که میلیونها نفر به مهندس موسوی و شیخ کروبی رای دادند؛ و بیست و پنجمی که بزرگترین راهپیمایی مدنیِ پس از انقلاب در آن رقم خورد با حضور میلیونی معترضان و منتقدِان با رویهای معقول و مطالبهای مشخص و معیّن: " رای من کو؟". حضور موسوی و کروبیِ نازنین محصورِ در بند در این راهپیمایی به یاد ماندنی، تاریخی بود و مایه دلگرمیِ کثیری از شهروندان پیرامونی.
▫️افسوس که این زخم کاریِ عمیق و بغض فروخورده و پاشانی و پریشانی خلایق انبوه، به پانزده سالگی خود رسیده و همچنان دهها پرسش موجه برجای مانده؛ سوالاتی که پاسخی از جنس باتوم و گلوله و دستگیری و شکنجه و بازجویی و پروندهسازی دریافت کردند.
▫️نیک میدانم که در وضع و حال کنونی آنقدر معضلات معیشتی گُرده شهروندان را خم کرده و عزا بر سر مردم ریخته شده که پیگیریِ مطالبات سیاسی و فرهنگی در زمرۀ دلمشغولیهای اولیه عموم شهروندان نیست و بهحساب نمیآید. در عین حال، فرا یاد آوردن آن خاطرات تلخ و شیرین که به مثابۀ برگی زرین و درخشان در تاریخ دموکراسیخواهی این دیار ثبت شده، برای شهروندان و اهالی فرهنگ و قلمی که آن دوران را با گوشت و پوست خود زیستهاند، ضروری مینماید و خالی از لطف نیست: «ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم».
*اینستاگرام نویسنده
@kaleme
✍️ سروش دباغ
▫️طی ۱۵ سال گذشته بارها در خلوت به این عکس نگاه کردهام؛ عکسی که از آن بوی مدنیت و مدارا و شورمندی به مشام میرسد... برای نسل من، خردادماه، سخت خاطرهانگیز است؛ بیست و شش سال پیش، حادثۀ دوم خرداد در آن رخ داد؛ حادثهای که نویدبخش نوع دیگری از حکمرانی و مناسبات و روابط سیاسی بود.
▫️میپنداشتم و میپنداشتیم که این خوابِ تعبیر ناشده، در سال ۸۸، با به محاق رفتن روایتی از سیاستورزیِ مشحون از دروغ و ریا و حقهبازی و پوپولیسم به محاق میرود و رؤیای ما محقق میشود. ولی نشد که نشد که نشد؛ که «ندانستم که این دریا چه موج خونفشان دارد».
▫️خردادماه، بیست و دوم و بیست و پنجم سال ۱۳۸۸ هم دارد؛ بیست و دومی که میلیونها نفر به مهندس موسوی و شیخ کروبی رای دادند؛ و بیست و پنجمی که بزرگترین راهپیمایی مدنیِ پس از انقلاب در آن رقم خورد با حضور میلیونی معترضان و منتقدِان با رویهای معقول و مطالبهای مشخص و معیّن: " رای من کو؟". حضور موسوی و کروبیِ نازنین محصورِ در بند در این راهپیمایی به یاد ماندنی، تاریخی بود و مایه دلگرمیِ کثیری از شهروندان پیرامونی.
▫️افسوس که این زخم کاریِ عمیق و بغض فروخورده و پاشانی و پریشانی خلایق انبوه، به پانزده سالگی خود رسیده و همچنان دهها پرسش موجه برجای مانده؛ سوالاتی که پاسخی از جنس باتوم و گلوله و دستگیری و شکنجه و بازجویی و پروندهسازی دریافت کردند.
▫️نیک میدانم که در وضع و حال کنونی آنقدر معضلات معیشتی گُرده شهروندان را خم کرده و عزا بر سر مردم ریخته شده که پیگیریِ مطالبات سیاسی و فرهنگی در زمرۀ دلمشغولیهای اولیه عموم شهروندان نیست و بهحساب نمیآید. در عین حال، فرا یاد آوردن آن خاطرات تلخ و شیرین که به مثابۀ برگی زرین و درخشان در تاریخ دموکراسیخواهی این دیار ثبت شده، برای شهروندان و اهالی فرهنگ و قلمی که آن دوران را با گوشت و پوست خود زیستهاند، ضروری مینماید و خالی از لطف نیست: «ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم».
*اینستاگرام نویسنده
@kaleme