Posts filter


میخوام برای مدتی نباشم، دور بشم، از همه چیز و همه جا و همه‌ی آدم ها، وقتی اونقدر دغدغه دارم و دردمندم که دیگه نمیتونم بلند بخندم، وقتی اونقدر خسته‌ام که نمیتونم یک لبخند واقعی بزنم، وقتی ذهنم نمیتونه یک لحظه از دغدغه و استرس خالی بمونه، دیگه نمی‌خوام جایی باشه که غر بزنم، روی تنبلی‌هام و غم هام و رنج هام سرپوش بذارم و ساده از کنارشون بگذرم و همیشه جا بزنم و فکر کنم خیلی قوی ام ولی در واقع فقط یک بادکنک پر از هوا باشم؛ میخوام نباشم و نگم و سکوت کنم و فقط زور بزنم تا به چیزی که میخوام برسم‌.


Forward from: شاید کافکا
همانقدر که می‌اَرزد، درد خواهد داشت.


از حال خوب به حال ناخوبم تنها یک ثانیه شده.


من اصلن از اینکه داره بوی عید میاد خوشحال نیستم.


تو اومدی که نشدنی رو شدنی کنی؛ باور کن.


بعضی وقت ها فقط خودم میفهمم که چی میگم.


از فراموشی تا عادت

تا اینجا می‌دانم که آدم ها به نبودن و نداشتن عادت می‌کنند؛ عادت می‌کنند که به جای صدای خروس سر صبح با صدای زمخت ساعت کوکی بیدار شوند، با گذشت زمان ساعت کوکی را فراموش کرده و به آلارم گوشی خود خو می‌گیرند چون خروس ها و ساعت کوکی‌ها دکمه‌ی snooze ندارند؛ آدم ها فراموش می‌کنند که چه شب هایی را در آغوش چه کسی آرمیده بودند و عادت می‌کنند تا تن و آغوش خود را به حراج بگذارند؛ آدمیزاد فراموش می‌کند که جز دم و بازدمی بیش نیست و زندگی یک فصل بیشتر ندارد که آن را با چنگ و دندان چسبیده و برای حفاظت از آن به پستی و پلیدی عادت می‌کند.
آدم ها خاطرات و نفرت ها و عشق و حتی آدم‌های دیگر را از یاد می‌برند، اصلن آدمی حتی چیزی را که باب میلش هم باشد پس از مدتی فراموش می‌کند و به نداشتن آن عادت می‌کند.
من اما از این فراموش‌کار بودن خرسندم چون آدم وقتی فراموش می‌شود باید بتواند فراموش کند، آدم وقتی از سوی کسی ترک می‌شود باید بتواند به نداشتن آن عادت کند، انگار این چرخه‌ی عادت کردن هم برای آدم های ناخوب صدق می‌کند و هم برای آدم هایی که یک گوشه نشسته و نون و ماست خودشان را می‌خورند!


من یک مامان بزرگ درون دارم که میتونه همه‌ی آدم ها رو به راه درست هدایت کنه و همیشه حامی و هدایتگر بقیه هستش اما تصمیم های خودم توسط اون بچه‌ی درونم که یک توپ داره قلقلیه گرفته میشه.


در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بال پروانه‌ی من چه کردی

•افشین یداللهی


مامانم دوست داشت من فرهیخته بشم اما چه کنم که فقط یک خر بامزه‌ام.


میگفت تو ایران باید سه تا چیز داشته باشی پول، پارتی، پیشونی.


اگر شب ها شما هم مثل من مشکل خواب دارید پیشنهاد می‌کنم که مدیتیشن های شب و خواب این پادکستر رو از دست ندید (با اینکه یکم اوایل با صدای پادکستر کنار نمیومدم) اما محتوای خوبی داره و خواب عمیقی برای شما رقم می‌زنه، خوشتون نیومد بیاید خودم براتون لالایی می‌خونم.
https://castbox.fm/va/4888005


از اینکه پادکست مدیتیشن برای خواب هست خوشحالم.


کاش کوچولو بودم و کسی برام لالایی می‌خوند تا خوابم ببره.


امروز از همین که نفس میکشم خوشحالم؛ حالا بقیش رو فردا فکر میکنم.


Forward from: Vena Amoris
این احساس که زندگی واقعا قشنگه رو باور دارم ولی انقدر همه چیز سخته که این حس تَه‌نشین شده.


از هیچی نبودن خسته شدم؛ متوجهی؟


با اینکه فکر میکنی آرامش خیلی چیز پیش پا افتاده‌ای هستش اما چیز خیلی دست بالایی هستش.


Forward from: تکرار.
عجب خواب آزاردهنده‌ای.
بیدار بشم دیگه نمی‌خوابم.


Forward from: شاید کافکا
تو تو تاریکی نمی‌بینی، من نشونت میدم.

20 last posts shown.