Forward from: NYCTOPHILIA
روزها گذشتن، فصلها عوض شدن، ولی اون حس، اون آرامشی که باهات داشتم، هنوز توی قلبم نفس میکشه.
و نعناع…
نعنا؏ هنوز اینجاست.
یادمه یه بار بهم گفتی
"هیچکس قرار نیست برای همیشه بمونه، اما مهم اینه که وقتی رفت، جوری باشه که نبودنش هم حس بشه."
حالا میفهمم منظورت چی بود. چون حتی وقتی کنارم نیستی، انگار هنوز حضور داری. وقتی باد، عطر برگای نعناع رو با خودش میاره، وقتی اهنگی که تو برام فرستاده بودی توی گوشم پخش میشه، وقتی بیهوا میخندم و بعد میفهمم که این لبخند رو از تو یاد گرفتم…
نعناع هنوز اینجاست.
منم عوض شدم، ولی نه اون سد محکمی که قبلاً دور قلبم کشیده بودم. نه، این بار تغییرم یه چیز دیگه بود… این بار یاد گرفتم که عشق ترس نداره، که دلتنگی یه نشونهست، یه مدرک از اینکه چیزی رو واقعی حس کردی.
حالا دیگه نمیترسم.
حالا وقتی راه میرم، به این فکر نمیکنم که "یه روز دلم برای این لحظه تنگ میشه."
فقط توی همون لحظه زندگی میکنم، چون میدونم، بعضی آدما جوری توی وجودت حک میشن که حتی اگه نباشن، بازم یه جایی توی روحت، توی خاطراتت، توی هر نفسی که میکشی، موندگارن.
و نعناع…
نعنا؏ هنوز اینجاست.