⚫️هر سال چند روز، هر روز چندساعت و هر ساعت چند دقیقه و ثانیه است؟
▪️دقیقا 4سال از بازداشت گروهی از کارشناسان حیاتوحش و فعالین حفاظت از حیاتوحش گذشت. وزارت اطلاعات وقت و کمیسیون وقت محیطزیست مجلس و رئیس سازمان محیطزیست به عنوان نهادها و افرادی حاکمیتی و تقربا تمامی فعالین، پژوهشگران، متخصصین داخلی و خارجی محیط زیست، همگی گواهی و شهادت بر بیگناهی ایشان دادند.
▪️در این مدت یک نفر از این جمع جانش را در زندان از دست داد. یک نفر در نامهای وحشتانگیز به شرح شکنجههای خود پرداخت. مادر یک نفر از دوری فرزند دق کرد و فرزند حتی نتوانست لحظات آخر عمر در کنار مادش باشد و چهها که بر سر مابقی رفت.
▪️ما چه میتوانیم کنیم؟ بستگی به این دارد که باشیم اما اگر هنوز ترس و توسری وجدانما را نبلعیده است دستکم یک قدم پیش رویم از همان جنس قدمهایی که شیه ابوسعید ابوالخیر دعوت هه پیامبران دانست.
شیخ ابوسعید یک بار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند. اجابت کرد. بامداد در خانقاه استاد تخت بنهادند. مردم می آمد و مینشست. چون شیخ بیرون آمد مقریان قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند، چنانک هیچ جای نبود. معرف بر پای خاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.» شیخ گفت: «و صلی الله علی محمد و آله اجمعین.» و دست به روی فرو آورد و گفت: «هر چه ما خواستیم گفت، و همه پیغمبران بگفتهاند، او بگفت که از آنچ هستید یک قدم فراتر آیید.» کلمهای نگفت و از تخت فرو آمد و برین ختم کرد مجلس را.
ساحت زیست
@sahatzist
▪️دقیقا 4سال از بازداشت گروهی از کارشناسان حیاتوحش و فعالین حفاظت از حیاتوحش گذشت. وزارت اطلاعات وقت و کمیسیون وقت محیطزیست مجلس و رئیس سازمان محیطزیست به عنوان نهادها و افرادی حاکمیتی و تقربا تمامی فعالین، پژوهشگران، متخصصین داخلی و خارجی محیط زیست، همگی گواهی و شهادت بر بیگناهی ایشان دادند.
▪️در این مدت یک نفر از این جمع جانش را در زندان از دست داد. یک نفر در نامهای وحشتانگیز به شرح شکنجههای خود پرداخت. مادر یک نفر از دوری فرزند دق کرد و فرزند حتی نتوانست لحظات آخر عمر در کنار مادش باشد و چهها که بر سر مابقی رفت.
▪️ما چه میتوانیم کنیم؟ بستگی به این دارد که باشیم اما اگر هنوز ترس و توسری وجدانما را نبلعیده است دستکم یک قدم پیش رویم از همان جنس قدمهایی که شیه ابوسعید ابوالخیر دعوت هه پیامبران دانست.
شیخ ابوسعید یک بار به طوس رسید. مردمان از شیخ استدعای مجلس کردند. اجابت کرد. بامداد در خانقاه استاد تخت بنهادند. مردم می آمد و مینشست. چون شیخ بیرون آمد مقریان قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند، چنانک هیچ جای نبود. معرف بر پای خاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هر کسی از آنجا که هست یک گام فراتر آید.» شیخ گفت: «و صلی الله علی محمد و آله اجمعین.» و دست به روی فرو آورد و گفت: «هر چه ما خواستیم گفت، و همه پیغمبران بگفتهاند، او بگفت که از آنچ هستید یک قدم فراتر آیید.» کلمهای نگفت و از تخت فرو آمد و برین ختم کرد مجلس را.
ساحت زیست
@sahatzist