Forward from: بارو
پیشواز
فانوس برگرفته
به پيشواز ميهمان مىرويم،
با شعلهٔ آرام و وفادارش.
بى هيچ آه پنهانى،
بى هيچ اندوهى!
حاجت به آتشِ افروخته نيست،
چراغها را به تمامى فرو مىنشانيم.
بى هيچ چشم انداز بهبودى،
بى هيچ اميدى به آن!
بگذار در اين آشوبِ آرام
سال بر ما روز نمايد!
بى هيچ فكرى به جاودانگى،
بى هيچ انديشهاى به آن!
دوباره «خواهرانگى» را از سر مىگيريم،
يكديگر را تنگتر در بر مىكشيم.
بى هيچ حرفى از گذشته،
بى هيچ سخنى از آن!
مارینا تسوتایوا | نرگس سنائی
◄ شعرهای دیگر در: شعر ترجمهٔ سایت بارو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
■ شعر و داستان کوتاه جهان را در کانال تلگرام بارو بخوانید.
■ B A R U
فانوس برگرفته
به پيشواز ميهمان مىرويم،
با شعلهٔ آرام و وفادارش.
بى هيچ آه پنهانى،
بى هيچ اندوهى!
حاجت به آتشِ افروخته نيست،
چراغها را به تمامى فرو مىنشانيم.
بى هيچ چشم انداز بهبودى،
بى هيچ اميدى به آن!
بگذار در اين آشوبِ آرام
سال بر ما روز نمايد!
بى هيچ فكرى به جاودانگى،
بى هيچ انديشهاى به آن!
دوباره «خواهرانگى» را از سر مىگيريم،
يكديگر را تنگتر در بر مىكشيم.
بى هيچ حرفى از گذشته،
بى هيچ سخنى از آن!
مارینا تسوتایوا | نرگس سنائی
◄ شعرهای دیگر در: شعر ترجمهٔ سایت بارو
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
■ شعر و داستان کوتاه جهان را در کانال تلگرام بارو بخوانید.
■ B A R U