شعرخوانی


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


instagram.com/reading_poem
◾Contact us: @schiller_group_admin

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


هر دوی ما
یک نفر را تنها گذاشتیم،
اول تو مرا
و سپس
من خودم را!


#ایلهان_برک


■ شعرخوانی
@Reading_poem


روزی، جایی، دقیقه‌ای
خودت را باز خواهی یافت
و آن وقت
یا لبخند خواهی زد
یا اشک خواهی ریخت!


#پابلو_نرودا


■ شعرخوانی
@Reading_poem


چرا ما
در این خیابان
پرسه زدیم؟
ما که پایانِ این خیابان را
می‌دانستیم...


#احمدرضا_احمدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem


Forward from: تنها صداست که می‌ماند
☄️کارگاه مشاوره‌ای شماره ۷
(ویژه دوران مطالعاتی نوروز)

📆جمعه 3 اسفند ساعت ۱۴

🔻سخنران: محمدرضا پوردستمالچی

🔼برنامه ۷۰ روزه تا کنکور اردیبهشت🔼



✔️برنامه‌ریزی استراتژیک در فصل بهار
🔹مهم‌ترین دوره مطالعاتی داوطلبان کنکور

✔️روش مطالعه و برنامه‌‎ریزی در دوران نوروز
🔹ایجاد عادات صحیح مطالعه و تکمیل دروس باقی‌مانده پایه

✔️روش مطالعه در ماه اردیبهشت
🔹تکنیک مطالعه گزینشی و بررسی مهم‌ترین مباحث کنکور

✔️روش‌های ایجاد و حفظ انگیزه(بخش دوم)


🔸🔸

با حضور
نگار عرب زاده (از مرکز مشاوره تا گوگل)


☎️ رزرو و ثبت‌نام:

https://pordastmalchi.landin.ir/drs/

📞 ۰۲۱-۲۲۱۴۱۴۴۰

📢 ارتباط با ما:
@pourdastmalchi_admin

🌟مرکز مشاوره تحصیلی محمدرضا پوردستمالچی🌟

@pourdastmalchii


که اگر بنویسم: تو
شعر را به شعر افزوده‌ام.


#بیژن_الهی


■ شعرخوانی
@Reading_poem


دوشیزه کورمون، حرف زدن را یکی از وظایف خود می‌دانست: نه بدین خاطر که وراج بود؛ خوشبختانه فکرش بسیار نارسا بود و برای بحث کردن چیز زیادی در چنته نداشت؛ بلکه می‌پنداشت با این کار یکی از وظیفه‌های اجتماعی خود را ادا می‌کند که مذهب برای خشنود ساختن اطرافیان به آن فرمان می‌دهد. چنین تکلیفی آنقدر در چشم او مهم می‌نمود که دربارۀ این نکته از آداب‌دانی ساده و صادقانه با راهنمای مذهبی خود، کشیش کوتوریه مشورت کرده بود. این کشیش پیر که در مورد فریضه‌های مذهبی بسیار سختگیر بود، با وجود اعتراف فروتنانۀ مرید خود به اینکه ذهن خویش را به تلاش درونی طاقت‌فرسایی وامی‌دارد تا چیزی برای گفتن بیابد، تمامی یک فصل از کتاب فرانسوا دو سال قدیس را در زمینهٔ وظایف زن والاتبار و شادی مؤدبانۀ زنان مؤمن مسیحی برای او خوانده بود، که بایستی سختگیری‌شان را در درون خویش نگاه دارند و در خانۀ خود مهربان باشند و به گونه‌ای رفتار کنند که همنوعشان به هیچ وجه احساس کسالت نکند.

□  پیردختر | اونوره دو بالزاک | ترجمۀ محمدجعفر پوینده | نشرنو، چاپ اول ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۷۰ صفحه، قیمت: ۱۹۰.۰۰۰تومان، #ازکتاب.

@nashrenow

تهیه کتاب:
https://B2n.ir/t57672


#معرفی_کتاب_شعرخوانی


Forward from: تنها صداست که می‌ماند
🌸🌸❤️❤️❤️❤️❤️❤️

حَرف هآی نآگُفته

کانالی که حرف دل شما رو مینویسه 🤩

از فروغ ها و شاملو ها و آیدا های عاشق 🌟
🩷🩷🩷🩷🩷🩷🩷🩷🩷🩷🩷

@nagofteh00
@nagofteh00
@nagofteh00


از دست‌هایمان بیرون رفته‌ایم
از چشم‌هایمان
و همه چیزِ این خاک را کاویده‌ایم:
ــ ما به همراهِ آب و باد و خاک و آتش
به این سیاره تبعید شده‌ایم
و این‌جا
زیباترین جا
برای تنهایی‌ست...


#شهرام_شیدایی


■ شعرخوانی
@Reading_poem


من روز نخست فروردین
فرمان یافته‌ام
شناسنامه‌ام صادره از اقلیم سپیده‌دم است،
محل تولدم حلول ترانه در توفان‌هاست.
از مادر به ماه می‌رسم
از پدر به پروانه‌های پاییزی.
من از این جهان چاره‌ناپذیر
هیچ بهره‌ای نبرده‌ام جز کلمات روشنی
که عشق را دوست می‌دارند
که آدمی را دوست می‌دارند
که دوست می‌دارند را دوست می‌دارند...


#سید_علی_صالحی


■ شعرخوانی
@Reading_poem




Forward from: مصطفی زاهدی


سلام بر آنان
که در ما چیزی را دوست داشتند
که خودمان آن را ندیدیم
و دوست نداشتیم...


#محمود_درویش


■ شعرخوانی
@Reading_poem


کاشکی پنجه‌ی من
در شب گیسوی پر پیچ تو
راهی می‌جست...


#حمید_مصدق


■ شعرخوانی
@Reading_poem


تلاقی بشکوهِ مِه و معمایی
تراکم همه‌ی رازهای دنیایی

به هیچ سلسله‌ی خاکیان نمی‌مانی
تو از کدامین دنیای تازه می‌آیی؟

عصیر دفتر «حافظ»؟ شراب شیرازی؟
چه هستی آخر؟ کاین گونه گرم و گیرایی؟

تو از قبیله‌ی سوزان آتشی شاید
چنین که سرکش و پاک و بلند بالایی

مرا به گردش صد قصّه می‌برد چشمت
تو کیستی؟ ز پری‌های داستان‌هایی؟

شعاع نوری، بر تپه‌های روشنِ موج 
تو دختر فلقی و عروس دریایی

نسیم سبزی، از جلگه‌های تخدیری
گل سپیدی، بر آب‌های رؤیایی 

فروغ باری، خون نظیف خورشیدی
شکوهمندی، روح بزرگ صحرایی

تو مثل خنده‌ی گل، مثل خواب پروانه
تو مثل آنچه که ناگفتنی‌ست، زیبایی

چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟
که جاودانه‌ترین لحظه‌ی تماشایی


#حسین_منزوی


■ شعرخوانی
@Reading_poem


بگو چکار کنم؟
با فلفلی که طعم فراق می‌دهد
با دردی که فصل را نمی‌شناسد
با خونی که بند نمی‌آید
بگو چکار کنم؟
وقتی شادی به دم بادبادکی بند است
و غم چون سنگی
مرا در سراشیب یک دره دنبال می‌کند.
دلم شاخه‌ی شاتوتی
که باد
خونش را به در و دیوار پاشیده است.


#رضا_بروسان


■ شعرخوانی
@Reading_poem


من هرگز چیزی را از تو پنهان نکرده‌ام
حتی پیش‌پاافتاده‌ترین سواحل را
با تو قسمت کرده‌ام
و هر وقت نبوده‌ای سهمت را
از هر برگ و بارانی که بر چترم باریده است
کنار گذاشته‌ام.


#عباس_صفاری


■ شعرخوانی
@Reading_poem


هيچکس باور نمی‌کند
که من پسرعموی سپيدارم
باور نمی‌کنند
که از موهايم صدای کمانچه می‌ريزد...


#بیژن_نجدی


■ شعرخوانی
@Reading_poem


شادی کوچکی می‌خواهم
آنقدر کوچک
که کسی نخواهد
آن را از من بگیرد.


#ناظم_حکمت


■ شعرخوانی
@Reading_poem


همیشه بر آنم
که دل کسی را نشکنم
اما وقتی به خودم نگاه می‌کنم
تکه‌تکه‌ام.


#ایلهان_برک


■ شعرخوانی
@Reading_poem

20 last posts shown.