دوراهیهای جانفرسا
(درباره فیلم «علت مرگ نامعلوم»)
زندگی، پر از دوراهی است. دوراهیهای سخت. دوراهیهای تصمیم. ما، آدمیزادیم. ذهن آدمیزاد، با تمام قابلیتهای عظیماش، در این دوراهیها به کار میافتد تا هر گزینهای را در این رقابت لب به لب، توجیه کند. از بار روانیاش بکاهد. «حق داشتی»، «حالا تو نکنی، کس دیگری میکند»، «تو که منظوری نداشتی»، «اگر انجامش بدهی، توانت برای آن کار خوب دیگر بیشتر میشود»، «همین یک بار است»، ... . آن دوراهیهای سخت، تنها به مدد این توجیههای قدرتمند درونی است که طی کردنی میشوند. اما چیزی آن ته ِ ته ِ ته ِ وجود آدمیزاد، انگار میداند که در عمق ِ همین مه، در نهایت ِ این پیچیدگی، چه کاری باید میکردهاست. نجوایی هنوز هست. حالا این نجوای غریب ِ نامیرا، از کجا میآید، از عادتها یا دانستهها، از عواطف یا دین یا اخلاق فرادینی، خودش ماجرایی است.. هر چقدر هم که فقر، نابرابری، ستم و تحقیر در جامعهای بیشتر، دوراهیهای پیچیدهی پیش روی آدمیزاد هر روزهتر.
از پس این دوراهیها، با هر تصمیمی، از جان آدمیزاد کاسته میشود. انگار جان کندهباشی. انگار جان به در بردهباشی.
«علت مرگ: نامعلوم» دربارهی همین دوراهیهاست. این هفته دیدیمش. فیلمی که مدام آدم را با این پرسش مواجه میکند: اگر تو بودی... آدمهایش، انگار صداهای مختلف وجود ما هستند. صداهایی که حالا صورت و تن و دست و پا پیدا کردهاند.
پیچیدهترین پیچیدگیها هم اما سرافکندگانی دارند. و رستگارانی.
@raahiane|راهیانه|مهدی سلیمانیه
#دیدن|#هنر|#سینما|#گفتگوهای_تنهایی
(درباره فیلم «علت مرگ نامعلوم»)
زندگی، پر از دوراهی است. دوراهیهای سخت. دوراهیهای تصمیم. ما، آدمیزادیم. ذهن آدمیزاد، با تمام قابلیتهای عظیماش، در این دوراهیها به کار میافتد تا هر گزینهای را در این رقابت لب به لب، توجیه کند. از بار روانیاش بکاهد. «حق داشتی»، «حالا تو نکنی، کس دیگری میکند»، «تو که منظوری نداشتی»، «اگر انجامش بدهی، توانت برای آن کار خوب دیگر بیشتر میشود»، «همین یک بار است»، ... . آن دوراهیهای سخت، تنها به مدد این توجیههای قدرتمند درونی است که طی کردنی میشوند. اما چیزی آن ته ِ ته ِ ته ِ وجود آدمیزاد، انگار میداند که در عمق ِ همین مه، در نهایت ِ این پیچیدگی، چه کاری باید میکردهاست. نجوایی هنوز هست. حالا این نجوای غریب ِ نامیرا، از کجا میآید، از عادتها یا دانستهها، از عواطف یا دین یا اخلاق فرادینی، خودش ماجرایی است.. هر چقدر هم که فقر، نابرابری، ستم و تحقیر در جامعهای بیشتر، دوراهیهای پیچیدهی پیش روی آدمیزاد هر روزهتر.
از پس این دوراهیها، با هر تصمیمی، از جان آدمیزاد کاسته میشود. انگار جان کندهباشی. انگار جان به در بردهباشی.
«علت مرگ: نامعلوم» دربارهی همین دوراهیهاست. این هفته دیدیمش. فیلمی که مدام آدم را با این پرسش مواجه میکند: اگر تو بودی... آدمهایش، انگار صداهای مختلف وجود ما هستند. صداهایی که حالا صورت و تن و دست و پا پیدا کردهاند.
پیچیدهترین پیچیدگیها هم اما سرافکندگانی دارند. و رستگارانی.
@raahiane|راهیانه|مهدی سلیمانیه
#دیدن|#هنر|#سینما|#گفتگوهای_تنهایی