داستان و کاربرد ضرب المثل گل پشت و رو ندارد.کاربرد ضرب المثل گل پشت و رو ندارددر جمع مردم یا در مکانی یکی بالاجبار پشت به یکی می ایستد یا می نشیند از اینکه پشت به کسی می باشد از آن شخص عذرخواهی می کند.
شخص هم در جواب میگوید خواهش می کنم عیب ندارد و به کنایه میگوید:
راحت باش گل پشت و رو ندارد
ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻨﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺻﺒﺎ ﻭ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﻠﮏ ﺍﻟﺸﻌﺮﺍﺀ ﻭ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﭘﺎﻣﻨﺎﺭ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﺗﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ . ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﻗﺪ ﻭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺷﻮﺭ ﻭ ﺷﻮﻕ ﺁﺗﺶ ﺑﺎﺯﯼ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ...
ﻧﻈﺮ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺭﺍ ﺟﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ . ﺍﺳﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﺯﯾﺒﺎ «ﺛﺮﯾﺎ » ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﯾﮏ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺍﺭﺗﺶ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺩﺭ ﺍﺷﻌﺎﺭﺵ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ « ﭘﺮﯼ » ﻧﺎﻣﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﻣﺠﺬﻭﺏ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ « ﺭﻭﺣﻢﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ ». ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺷﺎﻋﺮ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ «ﭘﺮﯼ » ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺧﻮﺷﯽ ﺩﺭ ﺯﻧدﮕﯽ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
شهریار درباره ی دیدار اول و آغاز عشق اش به ثریا می گوید «ﺭﻭﺣﻢ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺍﻭ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻣﺪ».
مدتی نگذشته بود که داستان عشق آن دو در تمام شهر پیچید و ورد زبان ها شد، شهریار و پری روز های خوشی کنار هم داشتند ولی گاهی نیز شهریار متوجه بعضی تغییرات در رفتار پری می شود ولی آن ها را جدی نگرفته و تنها ﺣﻤﻞ ﺑﺮ ﻧﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﯼ کردن معشوق می گذارد، متاسفانه عاقبت عشق آن دو جدایی بود که این ماجرا شهریار را دچار افسردگی و ناراحتی روحی شدیدی می کند و او حتی مدتی بستری هم می شود و در این دوران غزل های خوب شهریار سروده می شوند.
ﻏﺰﻝ ﺯﯾﺒﺎﯼ «گل پشت و رو ندارد » حاصل ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ ﺷﺎﻋﺮ ﻧﺎﺯک دل در روز های ناز و دلبری معشوق و عشق بی قید و شرط شهریار به او می باشد.
ﺑﺎﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯾﺖ اﯼ ﮔﻞ،ﮔﻞ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎ ﻟﻌﻠﺖ ﺁﺏ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺁﺑﯽ ﺑﻪ ﺟﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﺯﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻮ،ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﮔﻔﺘﮕﻮﯾﯽ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮﯾﺖ اﯼ ﮔﻞ،ﮔﻞ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺑﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎ ﻟﻌﻠﺖ ﺁﺏ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺁﺑﯽ ﺑﻪ ﺟﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﺯﻋﺸﻖ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻮ،ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﮔﻔﺘﮕﻮﯾﯽ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ، ﺍﯾﻦ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
دﺍﺭﺩ ﻣﺘﺎﻉ ﻋﻔﺖ، ﺍﺯ ﭼﺎﺭ ﺳﻮ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ
ﺑﺎﺯﺍﺭ ﺧﻮﺩﻓﺮﻭﺷﯽ، ﺍﯾﻦ ﭼﺎﺭ ﺳﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺟﺰ ﻭﺻﻒ ﭘﯿﺶ ﺭﻭﯾﺖ، ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻧﮕﻮﯾﻢ
ﺭﻭ ﮐﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﻫﯽ، ﮔﻞ ﭘﺸﺖ ﻭ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﮔﺮ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﻭﺻﻠﺶ، ﭘﯿﺮﻡ ﮐﻨﺪ ﻣﮑﻦ ﻋﯿﺐ
ﻋﯿﺐ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﻧﯽ، ﮐﺎﯾﻦ ﺁﺭﺯﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﭼﻮﻥ، ﺭﺧﺴﺎﺭﻩ ﺑﺮﻓﺮﻭﺯﺩ
ﺭﺥ ﺑﺮﻓﺮﻭﺧﺘﻦ ﺭﺍ، ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺭﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺳﻮﺯﻥ ﺯ ﺗﯿﺮ ﻣﮋﮔﺎﻥ ﻭﺯ ﺗﺎﺭ ﺯﻟﻒ ﻧﺦ ﮐﻦ
ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺭﺧﻨﻪ ﯼ ﺩﻝ، ﺗﺎﺏ ﺭﻓﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺍﻭ ﺻﺒﺮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ، ﺑﺨﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﻣﻦ ﻭﺻﻞ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﻭﯼ، ﻗﺼﺪﯼ ﮐﻪ ﺍﻭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺑﺎ «ﺷﻬﺮﯾﺎﺭ » ﺑﯽ ﺩﻝ، ﺳﺎﻗﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﮔﺮﺍﻧﯽ ﺍﺳﺖ
ﭼﺸﻤﺶ ﻣﮕﺮ ﺣﺮﯾﻔﺎﻥ، ﻣﯽ ﺩﺭ ﺳﺒﻮ ﻧﺪﺍﺭﺩ
اتصال پروکسی1 اتصال پروکسی3اتصال پروکسی2 اتصال پروکسی4@proxy_ghavy 👈 کانال پروکسی قوی