قصه تلخ و تکراری نقض کپیرایتستاره جاوید
ارایهدهنده و مالک مادی و فکری پروژه «رالی خبرنگاران»
پیرو انتشار خبر رالی خبرنگاران در باشگاه روزنامهنگاران ایران و نقض حق رایت بنده، سکوت را جایز نمیدانم و از همین مجرا با استناد به مستندات موجود و تمام صورتجلسات و شات مربوط به گروه واتساپی که از سه سال پیش به نام رالی خبرنگاران ساختم و نامگذاری کردم، از مدیران جوان و جویای نام کانون جهانگردی و اتوموبیلرانی تقاضا دارم ضمن احترام به همه فعالانی که کانون را مکان امنی برای ارایه طرحهای خود میدانند، اجرای طرح دیگران به نام خودتان را متوقف کنید و برای مالکیت فکری و حق رایت، ارزش قائل باشید.
مهرماه ۱۳۹۷ در راستای علاقهای که به ماشینهای کلاسیک داشتم و مرتبط با حوزه خبری نوینی بود که سالها قبلتر در مطبوعات راهاندازی کرده بودم، از سوی روزنامه شرق برای ساخت مستندی با کانون مکاتبه کردم و برای پوشش رسانهای رالی «تهران تا خزر»، به همراه عکاس و فیلمبردارم، راهی شمال شدیم. چهره اصلی ما برای این مستند خانم «لاله صدیق» بود.
بهمن ماه ۱۳۹۸، در راستای تقویت برندینگ حوزه خبریام در روزنامه شرق، مسوولیت اجتماعی گروه مد را بر شیوه زندگی (Life Style) کلاسیک تعریف کردم و با دو تن از مدیران ماخوذ به اخلاق، پیشکسوت و اسبق کانون جلسه گذاشتم و دو پیشنهاد ارایه دادم. یکی از پیشنهادها پروژه «رالی خبرنگاران» بود که مورد استقبال واقع شد و قرار شد طرح را در قالب پروپوزال به صورت مکتوب تقدیم کنم. جلسه دوم در نیمه خردادماه ۱۳۹۹ درست سه ماه بعد از آغاز پاندمی عالمگیر کووید ۱۹ در میان ترس و دلهره و رعایت محدودیتهای بهداشتی در کانون برگزار و طرح من در ۹ صفحه با تمام جزییات مالی و حتی چگونگی برگزاری نشست خبری برای پروژه، ارایه و مرداد ۱۳۹۹ نهایی شد. پیرو جلسه مردادماه، گروه «رالی خبرنگاران» را در واتساپ ساختم و دو تن از بزرگواران کانون را که از مدیران پیشکسوت و اسبق وقت بودند، به گروه دعوت کردم و قس الی هذا...
با تاثیرات عجیب کرونا بنا بر این شد که تا تعیینتکلیف وضعیت همهگیری، طرح مسکوت بماند. به دلیل مصائب کووید ۱۹، مستند «رالی تهران تا کاسپین» اکران نشد و طرح «رالی خبرنگاران»، سالهای ۱۳۹۹ و ۱۴۰۰ شانس اجرایی نیافت. تا تیرماه سال گذشته مطلع شدم پیرو تغییر و تحولات مدیریتی، مدیر جوان و جویای نامی در کانون، طرح مرا از جانب خودشان به وزارت میراث ارایه دادهاند.
با پیگیری بسیار، سرانجام در روز پنجشنبه ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ (درست سه روز قبل از تعطیلی تاسوعا و عاشورا) که مصادف شد با روز خبرنگار، در محل کانون جلسه گذاشتیم و بنده تمام مستندات را به آقای جوانی که پیراهن یقه آخوندی مشکی به تن داشت و از دی ماه ۱۴۰۰ به صندلی مدیریت تکیه زده و پذیرفته بود بر پیشکسوتان و ریشسپیدان کانون، حکمرانی کند، ارایه دادم. ایشان اصلا به مبحثی به نام کاپیرایت و حق مولف یا حق صاحب اثر، اعتقاد نداشت. به معنای واقعی عبارت، اصلا توی باغ نبود. فقط بر منطق غیرمنطقی خود اصرار میکرد. صورتجلسه پارسال هم موجود است. حدود دو ساعت بحث بیحاصل...
با ابراز ناراحتی و عدم رضایت بنده، تعیینتکلیف طرح منوط شد به جلسه دیگری. در مسیر منزل بودم که آن آقای جوان تماس گرفتند و گفتند با مقارن شدن تاسوعا و عاشورا و روز خبرنگار، اصلا طرح برگزار نمیشود و بعد از آن هم جنبش مرحوم مهسا امینی و رویدادهای اجتماعی و سیاسی دیگر، هر گونه پیگیری من برای جلسات بعدی را عقیم گذاشت و مسوول دفتر آن مدیر جوان، وقتی برای تعیینتکلیف طرحم اعلام نکرد تا اینکه در کمال حیرت و ناباوری، خبر رالی خبرنگاران را در باشگاه خواندم.
پیرو رایزنی و مشورتی که با دایره حقوقی انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران داشتم، حق بنده برای پیگیری قضایی و حقوقی طرحم در قبال اقدام کانون جهانگردی که نقض آشکار مالکیت فکری و حق رایت است، محفوظ خواهد بود. جناب کانون جهانگردی و اتوموبیلرانی بار کج به مقصد نمیرسد. برای رزومهسازی، لطفا از تراوشات ذهن خودتان بهرهبرداری کنید نه حاصل فکری و تلاش دیگران. مهمتر از همهی مسایل اخلاقی و حرفهای، عدم رضایت صاحب اثر است که به قول قدیمیها که همگی باصفا و اهل دل بودند، اگر نارضایتی یا حقکشی توی کار باشد، برکت سفرهای که باز کردهاید از بین میرود و عاقبت به خیری، آرزویی میشود محال...
@JournalistsClub1