💢
روایتی از سالها تلاش✍
دکتر محمد رضا جباری
دبیر شورای عالی نظام پزشکییاران و همراهان گرامی، آنچه در پی میآید، نه حکایت پیروزی است و نه مرثیه شکست، بلکه روایتی است از سالها تلاش و مجاهدت در مسیر پرپیچ وخم سازمانی که گاه خستهمان کرد و گاه بر شوقمان افزود.
فصل اول: انتخابها و انتصابهاانتخابها و انتصابات از ابتدا تحت تأثیر فضای انتخاباتی و چیدمان هواداران بود؛ البته عجولانه و بعضاً اشتباه. وقتی پیروزی حاصل اتحادی استراتژیک است نه ائتلافی ایدئولوژیک، مشخص است که بهمرور، عیبها، نقصها و شکافهایی نمایان شود که گاهی به خودزنی منجر گردد. برخی از ما نیز در همان جایگاه عضویت ساده یا مشاوره، آرام و بیحاشیه بودیم، زیرا دعوا از جنس لشکرکشی نبود، بلکه تضارب افکار و نظرات کارشناسانه به مرور پررنگ شد و نهایتا بعضی تحلیلها و رایزنیها، ما را به این مسیر کشاند. خلاصه، همه برای حب علی نبود، برخی از سر بغض.... بود.
فصل دوم: سازمانی که نمیداند شتر است یا مرغ!پس از انحلال سازمان در دهه ۷۰، قرار نبود که صرفاً مدافع حقوق پزشکان باشد. شما به قانون سازمان نگاهی کنید؛ این تشکل، بیشتر نقش هماهنگکننده بین حاکمیت و صنف را دارد.
مشکل سازمان چیزی فراتر از عدد و رقم است:
عدم شناخت از کار صنفی
فقدان مشاوران آگاه
نبود برنامه استراتژیک
منیتها و کشمکشهای درونی
عدم احترام به خرد جمعی
رنگ باختن صداقت در برخی مدیران
تبدیل سازمان به سکوی پرش برای وزارت و صدارت!
و چون این آخری حاصل نشود، خشم و واکنشهای عصبی پدید آید و پیامدهایی که خود بهتر میدانید.
فصل سوم: نقشهای متفاوت در نیمه اول و نیمه دوم بازیبرخی در نیمه اول مسابقه، یار گرمابه و گلستان بودند، اما در نیمه دوم، استراتژیشان تغییر کرد! در ابتدا، پاس میدادند، دفاع میکردند، گل میساختند، اما در نیمه دوم، از زمین بازی خارج شدند؛ گاهی داور کارت قرمز داد، گاهی مربی خوشش نیامد...هر چی بود شناختشان از هم کاملتر شد و مسیر خود جدا کردند.
برخی هم از روی سابقه، دوستند، اما زبانشان بران و گاهی غیرمحترمانه، که زیاد جای نگرانی ندارد. استقلالشان گرانبها و البته هزینهساز است. اما به مرور سیاستمداری را آموخته و استاد حرکت در فضای خالی شدهاند، گاهی حتی از این مهارت علیه دیگران بهره بردهاند.
مثال بارز؟ دوستی که برای شورای عالی با نامههای زیرکانهاش دردسر آفرید، از جمله ماجرای لبیاپلاستی در مطب! برخی تکالیف شورای عالی را به ناکجاآباد دایورت کرد و همزمان، دستیاری را غیرقانونی پیش برد. هرچند باید منصف بود و گفت که شناختش از محیط سازمان، در تعدیل افکار تند و ناهماهنگ با صنف، نقش مؤثری داشت.
فصل چهارم: سازمان، نه صفر نه صددر تحلیل عملکرد سازمان، افراط و تفریط جایز نیست. نه شقالقمر کردیم و نه دستهایمان خالی ماند. همه، از جمله شورای عالی، مجمع و رئیس کل، زحمات بسیار کشیدند. نظام پزشکیهایی مانند مشهد و رئیس دانشمندش به دفاع از حقوق اعضا برخاستند و نتایج مثبت زیادی گرفتند. در نهایت، دوندگیها بیوقفه بود، اما چرا نتیجه مطلوب و کامل حاصل نشد؟ پاسخ، فراتر از چند سطر است.
فصل پنجم: مشکل تعرفه و مالیات، زخمی کهنهدو مطالبه بزرگ جامعه پزشکی، تعرفه و مالیات است؛ مشکلی که پیش از ما وجود داشت و پس از ما نیز ادامه خواهد داشت. اقتصاد کشور، سیاستهای داخلی و خارجی و عدم توازن منابع و مصارف، همه بر این زخم نمک میپاشند. افزایش تعرفه و کاهش مالیات نیازمند منابع است، و وقتی منابع نیست، تنها گزینه این است که حقی را ندهند و مالیاتی را بیفزایند.
فصل ششم: چرا هنوز ماندهایم؟شاید بپرسید چرا هنوز در این سازمان ماندهایم؟ پاسخ؟ لاادری! شاید از سر عادت، شاید امیدی پنهان، یا شاید عشقی به راهی که روزی به آن دل سپردهایم.
(ا
دامه در پست بعدی)
پایگاه خبری پزشکان و قانون (پالنا)@pezeshkanghanon