این خانه قشنگ است ولی خانۀ من نیست
این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست
آوارهام و خسته و سرگشته و حیران
هر جا که رَوَم هیچ کجا خانۀ من نیست
آوارگی و خانه به دوشی چه بلایی است ؟
دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست
این شهر عظیم است ولی شهرِ غریب است
این خانه قشنگ است ولی خانۀ من نیست
( خسرو فرشید ورد )
وقتی به سوی مزار زنده یاد فریدون فرخزاد میرفتم بی اختیار یاد این شعر افتادم.
چه بسیار ایرانیانی که عاشق ایران بودند ولی به ناچار دور از وطن و در دیار غربت چشم از جهان فروبستند و یا مانند فرخزاد توسط وحوش رژیم اسلامی، ناجوانمردانه کشته شدند.
واقعیت این است که فضولاتی چون خمینی، خامنه ای، رفسنجانی، قاسم کتلت و تمام زباله هایی از این دست، لعن و نفرین و ننگی ابدی را برای خود و خانواده های کثیفشان به ارمغان می آورند ولی یاد و خاطره و آثار ارزشمند آزاداندیشان و آزادیخواهانی مانند فرخزاد، هدایت، کسروی، فولادوند، رضا فاضلی، زرین کوب، دشتی و غیره همواره به نیکی در ذهن مردم و جامعه باقی می ماند و قهرمانانی چون مجیدرضا رهنورد را پدید می آورد.
امید طوطیان - آلمان ١۴٠٢
@omidtootian