دفاع از شایگان
یکی از داریوش شایگان ایراد گرفته بود که او به خدای ادیان ابراھیمی اعتقاد ندارد. و در این مورد از یکی از
کتابھایش نقل قول کرده بود. شایگان تا جایی که من می دانم خدای یھود را خدای خشن و بی رحم و سفاک می
دانست و نمی توانست به چنین خدائی ایمان داشته باشد. ولی ایمان نداشتن به خدای یھود ایمان نداشتن به ھر
خدائی نیست، یا بھتر است بگویم ایمان نداشتن به خدای گروھی یا جماعتی از مردم به معنی ایمان نداشتن به
حقیقتی مطلق ورای امور نسبی و گذرا نیست. به خدای یھودی ھا به صورتی که شایگان تصور می کرد، خیلی
از مسیحیھا و مسلمانان و خداپرستان دیگر ھم اعتقاد ندارند. اصلاً خدای ادیان ابراھیمی تعبیر درستی نیست،
زیرا خدای ادیان ابراھیمی خدای واحدی نیست. خدای یھودیان دیگر است و خدای مسیحی ھا دیگر و خدای
مسلمانان دیگر. و خدای مسلمانان عرب حجازی دیگر است و خدای مسلمانان ایرانی دیگر. خدای مسلمانان
عرب از جھاتی نزدیک به خدای یھودیھاست. ولی خدای ما ایرانیھا (البته نه ھمه) از یک جھت ھمان دھر است
مثل خدای خیام و حافظ و از جھتی ھم خدای نیکوئی ھاست. خدای دھری خدای لازمان است که ساحتش مبرا از
ھر گونه حوادث گذراست. قدیم است، یعنی eternal است. نیکوئی و حسن محض است یعنی منشأ ھمه
خوبیھاست. شما برای اثبات وجود نیکوئیھای جزئی و فردی باید برھان بیاورید. اثبات نیکوئی کلّی
Universal Good/ Beauty
برھان لازم ندارد. یکی به عارفی گفت: من خدا را نمی بینم. جواب داد: چشمت را باز کن تا ببینی. آفتاب آمد دلیل آفتاب. عطار داستان دیوانه ای را می آورد که زار زار گریه می کرد. گفتند: چرا گریه
می کنی؟ گفت: می خواھم دل خدا را بسوزانم. گفتند: مگر خدا ھم دل دارد؟ گفت: اگر ندارد پس این ھمه دلھا از
کجا آمده است؟ خدای ما ایرانیھا اسمش در حقیقت خدا نیست، اسمش نیکوئی مطلق است. زیبایی محض است.
سرچشمه ھمه خوبیھا و نیکی ھا و نیکوئی ھاست. شما نمی توانید نیکوئی مقیّد داشته باشید ولی نیکوئی مطلق
نداشته باشید. شایگان تا جائی که من می دانم ھیچ وقت منکر نیکوئی مطلق نبود. آدم باید خیلی بی چشم و رو
باشد که نیکوئی مطلق را منکر باشد.
یکی از داریوش شایگان ایراد گرفته بود که او به خدای ادیان ابراھیمی اعتقاد ندارد. و در این مورد از یکی از
کتابھایش نقل قول کرده بود. شایگان تا جایی که من می دانم خدای یھود را خدای خشن و بی رحم و سفاک می
دانست و نمی توانست به چنین خدائی ایمان داشته باشد. ولی ایمان نداشتن به خدای یھود ایمان نداشتن به ھر
خدائی نیست، یا بھتر است بگویم ایمان نداشتن به خدای گروھی یا جماعتی از مردم به معنی ایمان نداشتن به
حقیقتی مطلق ورای امور نسبی و گذرا نیست. به خدای یھودی ھا به صورتی که شایگان تصور می کرد، خیلی
از مسیحیھا و مسلمانان و خداپرستان دیگر ھم اعتقاد ندارند. اصلاً خدای ادیان ابراھیمی تعبیر درستی نیست،
زیرا خدای ادیان ابراھیمی خدای واحدی نیست. خدای یھودیان دیگر است و خدای مسیحی ھا دیگر و خدای
مسلمانان دیگر. و خدای مسلمانان عرب حجازی دیگر است و خدای مسلمانان ایرانی دیگر. خدای مسلمانان
عرب از جھاتی نزدیک به خدای یھودیھاست. ولی خدای ما ایرانیھا (البته نه ھمه) از یک جھت ھمان دھر است
مثل خدای خیام و حافظ و از جھتی ھم خدای نیکوئی ھاست. خدای دھری خدای لازمان است که ساحتش مبرا از
ھر گونه حوادث گذراست. قدیم است، یعنی eternal است. نیکوئی و حسن محض است یعنی منشأ ھمه
خوبیھاست. شما برای اثبات وجود نیکوئیھای جزئی و فردی باید برھان بیاورید. اثبات نیکوئی کلّی
Universal Good/ Beauty
برھان لازم ندارد. یکی به عارفی گفت: من خدا را نمی بینم. جواب داد: چشمت را باز کن تا ببینی. آفتاب آمد دلیل آفتاب. عطار داستان دیوانه ای را می آورد که زار زار گریه می کرد. گفتند: چرا گریه
می کنی؟ گفت: می خواھم دل خدا را بسوزانم. گفتند: مگر خدا ھم دل دارد؟ گفت: اگر ندارد پس این ھمه دلھا از
کجا آمده است؟ خدای ما ایرانیھا اسمش در حقیقت خدا نیست، اسمش نیکوئی مطلق است. زیبایی محض است.
سرچشمه ھمه خوبیھا و نیکی ھا و نیکوئی ھاست. شما نمی توانید نیکوئی مقیّد داشته باشید ولی نیکوئی مطلق
نداشته باشید. شایگان تا جائی که من می دانم ھیچ وقت منکر نیکوئی مطلق نبود. آدم باید خیلی بی چشم و رو
باشد که نیکوئی مطلق را منکر باشد.