بعضیا تو زندگی آدم هستن ، که حتی بدون حرف زدن ، وقتی فقط کنارشون قرار میگیری ، بهت جرات میدن تصمیم درست بگیری و انتخاب کنی ! نه اینکه بدون اونا نتونی راه درست رو بری نه ، ولی کنارشون جرات بیشتری پیدا میکنی !
تعدادشونم از انگشت های یک دست کمتره ، و یکی از اونا صادقِ !
هربار که حرف از رفتن میشه ، میدونی یه شوخیِ مسخره بیشتر نیس ، چون برای این کنارِ هم بودن ها درد کشیدیم و موانع زیادی رو رد کردیم ! احمقانست که درست وقتِ میوه دادن ، از لذتش امتناع کنیم ! مهاجرت یعنی گذشتن از اشتباهات گذشته ، برای همهی ما چند نفری که دلی برامون تنگ نخواهد شد ! پس باید قدمها محکمتر بشن ، چون این رسوایی رو به انتخاب خودمون و به اشتباه دیگران به جون خریدیم و هرگز همرنگ نخواهیم شد !
با رفتن ما ، دردِ مسیح را از یاد خواهند برد ، همونجوری که فروغ میگفت :
«می خزند آرام روی دفترم ،
پرده های تیره دنیای من ،
چشم های ناشناسی می خزد ،
روی کاغذها و دفترهای من ...»
#نویسنده
#خونواده
@neviiisande@amoosadegh@mojri1993