مقامی با عنوان «ریاست جمهوری» در ایران امکان موجودیّت ندارد.
طبق اصل ۲۷م قانون اساسی مشروطه، قوّهی مجریه متعلق به شاه است. با تکامل و تثبیت وضعیّت سیاسی کشور و استقرار کامل نهادهای مدرن، به مرور که عرفا شاه از اختیارات سابق خود عقبنشینی میکند، مقام رئیسالوزرایی به نهاد مستقل نخستوزیری ارتقاء مرتبه پیدا میکند.
امّا اصلاحاتطلبان که وارثان مصدّقالسلطنهاند، از آنجا که آغاز موجودیّت سیاسیشان با نفی میراث مشروطیّت گره خورده، خود را در قالب ریاستجمهوری میگنجانند که نهاد آن وجود خارجی ندارد. اگر خاتمی میگفت رئیسجمهور در حکم تدارکاتچی است، بهتر بود که اضافه میکرد که خود ما با انقلاب ۵۷ امان ندادیم که نهاد رئیسالوزرایی از پیکرهی ریاست کشور به مرور عرفا جدا بشود. اکنون نیز شاهی وجود ندارد که نهاد نخستوزیری بتواند به مرور از آن مستقل شود. بلکه رهبری وجود دارد که در جایگاه ریاست کشور نمیتواند و نمیخواهد که مستقر بشود، چون در سنگر نفی موجودیّت ایران، دوش به دوش اصلاحاتطلبان بهعنوان اپوزیسیون مشروطیّت جا خوش کرده است. ایران اشغال شده، و تحت هیچگونه انتخاباتی یا رفراندُمی امکان آنکه جایگاهی با عنوان ریاستجمهوری بتواند محقّق بشود وجود نخواهد داشت. چه خامنهای بمیرد و رهبری حذف بشود و چه ۹۸درصد مردم به آن رای بدهند یا ندهند.
ستون فقرات کشور ایران، قانون اساسی مشروطه است که یک بار تاسیس شده و تا نابودی مطلق ایران جانسختی کرده و از موجویّت نهادهای خود دفاع میکند. مشروطه جزئا و کلا تعطیلبردار نیست. مگر با نابودی موجودیّت ایران...
طبق اصل ۲۷م قانون اساسی مشروطه، قوّهی مجریه متعلق به شاه است. با تکامل و تثبیت وضعیّت سیاسی کشور و استقرار کامل نهادهای مدرن، به مرور که عرفا شاه از اختیارات سابق خود عقبنشینی میکند، مقام رئیسالوزرایی به نهاد مستقل نخستوزیری ارتقاء مرتبه پیدا میکند.
امّا اصلاحاتطلبان که وارثان مصدّقالسلطنهاند، از آنجا که آغاز موجودیّت سیاسیشان با نفی میراث مشروطیّت گره خورده، خود را در قالب ریاستجمهوری میگنجانند که نهاد آن وجود خارجی ندارد. اگر خاتمی میگفت رئیسجمهور در حکم تدارکاتچی است، بهتر بود که اضافه میکرد که خود ما با انقلاب ۵۷ امان ندادیم که نهاد رئیسالوزرایی از پیکرهی ریاست کشور به مرور عرفا جدا بشود. اکنون نیز شاهی وجود ندارد که نهاد نخستوزیری بتواند به مرور از آن مستقل شود. بلکه رهبری وجود دارد که در جایگاه ریاست کشور نمیتواند و نمیخواهد که مستقر بشود، چون در سنگر نفی موجودیّت ایران، دوش به دوش اصلاحاتطلبان بهعنوان اپوزیسیون مشروطیّت جا خوش کرده است. ایران اشغال شده، و تحت هیچگونه انتخاباتی یا رفراندُمی امکان آنکه جایگاهی با عنوان ریاستجمهوری بتواند محقّق بشود وجود نخواهد داشت. چه خامنهای بمیرد و رهبری حذف بشود و چه ۹۸درصد مردم به آن رای بدهند یا ندهند.
ستون فقرات کشور ایران، قانون اساسی مشروطه است که یک بار تاسیس شده و تا نابودی مطلق ایران جانسختی کرده و از موجویّت نهادهای خود دفاع میکند. مشروطه جزئا و کلا تعطیلبردار نیست. مگر با نابودی موجودیّت ایران...