چون عاشق و سودایی آن سرو خرامم
دیوانه ترین شهـره ی این شـهـر بنامـم
ابروی کمان ، زلف ســیه، دل زکفم بـرد
مفـتـون نـگاهت شـدم ای مـاه تـمـامـم
درهـر غزلم نام تو جاری است به تکرار
زیبا صـفـتی ،وصف تو شد، لب کلامم
در مکتب مستان چه سزد جز لب لعلت
در میکـده ی عـشـق تـو افتـاده، قیامم
زآن جلوه ی مستانه مرا جرعه بنوشان
بـی سـاغر تو زنـدگی و عشق حرامـم
یک عـمر گرفـتار تو و خانـه بـه دوشی
مجنون تو و بغض شب و درد مـدامـم
با قـاصدک ســاده بگفـتم غـم هـجـران
شـاید بـه نـگارم بـبرد حـرف و پـیامـم
از بـس ز خم زلف سیاهت سخنم رفت
لبریز شد از عشق تو این مرحله جامـم
با هر غــزلم جلـوه کنی در دل صحـرا
آهو صفتی ، چشم سیه ،حسن ختـامم
🆔 @molanasheikh
دیوانه ترین شهـره ی این شـهـر بنامـم
ابروی کمان ، زلف ســیه، دل زکفم بـرد
مفـتـون نـگاهت شـدم ای مـاه تـمـامـم
درهـر غزلم نام تو جاری است به تکرار
زیبا صـفـتی ،وصف تو شد، لب کلامم
در مکتب مستان چه سزد جز لب لعلت
در میکـده ی عـشـق تـو افتـاده، قیامم
زآن جلوه ی مستانه مرا جرعه بنوشان
بـی سـاغر تو زنـدگی و عشق حرامـم
یک عـمر گرفـتار تو و خانـه بـه دوشی
مجنون تو و بغض شب و درد مـدامـم
با قـاصدک ســاده بگفـتم غـم هـجـران
شـاید بـه نـگارم بـبرد حـرف و پـیامـم
از بـس ز خم زلف سیاهت سخنم رفت
لبریز شد از عشق تو این مرحله جامـم
با هر غــزلم جلـوه کنی در دل صحـرا
آهو صفتی ، چشم سیه ،حسن ختـامم
🆔 @molanasheikh